شما دهها نفر بودید و من یک نفر. شما متخصص بودید و من بی سواد. شما بیش از دو ساعت وقت داشتید و من کمتر از یک ساعت. شما در وضعیت سفید امنیتی کشور مقابل رئیس جمهور بودید و من در اوج وضعیت قرمز.
جسارت می کنم و چون لبخند می زنید می پرسم که چرا یک نفر از شما توقعاتی که به خاطرش چندین روز من و خانواده ام را زیر شدیدترین فشارهای روانی و شخصیتی گذاشتید، مطرح نکردید؟ پرسشهای همه شما چه تفاوتی با پرسشهای من داشت؟
از من خرده گرفتید که شجاعت کافی برای طرح پرسش نداشتم و جسورانه ترین پرسش دیروزتان این بود که آیا رئیس جمهور صدای اعتراض مردم را شنیده است؟ لابد توقع داشتید که بفرمایند خیر، صدای موسیقی بلند بود نشنیدم!
نقد کردید که من تخصص کافی برای طرح پرسش کارشناسی از ایشان را نداشتم و خودتان دلیل عدم افزایش حقوق استادان یک مجموعه «غیر دولتی» را از رئیس «دولت» پرسیدید.
البته اعتراف می کنم که هرگز به فکر من نرسیده بود که رمز پیشرفت کشور را از رئیس جمهور بپرسم. من جای آقای روحانی بودم می گفتم چهار تا یک!
دنیا کوچیکه. خیلی زود بهم میرسیم.
رشیدپور در ادامه تحت عنوان پی نوشت مهم نوشت: روی سخنم تنها با برخی از اصحاب رسانه بود وگرنه منت دار عزیزانی هستم که با متانت و اصالت، نقدهای ارزشمندی نسبت به آن گفتوگو داشتند که حتما چراغ راه من خواهد بود.
پی نوشت غیر مهم او هم این بود: امیدوارم جناب محمدعلی ابطحی گفتوگوی دیروز رئیس جمهور را برای اوضاع این روزهای کشور مناسب تشخیص داده و خانواده ای را از نگرانی برهانند.