بسته خبری چهل پنجره
تابناک: اصفهان از دیرباز به عنوان شهر علم، فرهنگ و هنر و تمدن شناخته می شده و از همین رو دارای مفاخر بسیاری در عرصه های فرهنگ و هنر کشور و جهان است، با توجه به این ظرفیت مناسب تابناک در نظر دارد به بررسی مهم ترین رخدادهای فرهنگی و هنری هفته گذشته می پردازد.
کد خبر: ۴۵۵۵۶
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۴ 09 June 2015

به گزارش تابناک اصفهان، اصفهان از دیرباز به عنوان شهر علم، فرهنگ و هنر و تمدن شناخته می شده و از همین رو دارای مفاخر بسیاری در عرصه های فرهنگ و هنر کشور و جهان است، با توجه به این ظرفیت مناسب تابناک در نظر دارد به بررسی مهم ترین رخدادهای فرهنگی و هنری هفته گذشته می پردازد.

------------------------

**اصول ده گانه اداره کل ارشاد و فرهنگ اسلامی استان اصفهان**

------------------------

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان در نشست خبری با اصحاب رسانه و مطبوعات خط مشی های این اداره کل را در قالب اصول 10 گانه تشریح نمود.

اصل اول: وجود نشاط و پویایی در مجموعه با در نظر گرفتن این مطلب که پویایی اصلی است برای پایایی و ماندگاری می باشد.

اصل دوم: تعامل در دو عرصه داخلی و خارجی است که برمبنای این باور که اصفهان پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی است باید با تعامل با هنرمندان و فرهیختگان در عرصه داخلی و همچنین ارتباطات بین المللی به ارتقا و تقویت فرهنگ و هنر استان بپردازیم..

اصل سوم: با توجه به جایگاه ویژه کشور ما درعرصه تولید علم در کشور باید بتوانیم تولید علم را به اشتغال برسانیم..

اصل چهارم: استفاده حداکثری از منابع اصل مهم دیگری است که در این راستا باید منابع در چهار سطح انسانی، سرمایه ای، راهبردی و مالی تقسیم و برنامه ریزی شود..

اصل پنجم: باید طوری برنامه ریزی و سیاست گذاری صورت گیرید که نشاط و شادی که سیره ی اهل بیت (علیهم السلام) است در جامعه تجلی داشته باشد.

اصل ششم: بر مبنای اصل دیگری باید نگاهمان به اصفهانی که پایتخت فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی است بسیار متفاوت باشد و این استان با توجه به ظرفیت های بالا به عنوان الگو و نمونه برای بسیاری از کشورهای و شهرهای دنیا باشد.

اصل هفتم: تسهیل و تسریع در کارها و پایش و پویش مراکز و موسسات دارای مجوز از این اداره کل

اصل هشتم: تمرکز زدایی و جلوگیری از تمرکز گرایی را با امکان صدور مجوزها در استان وهمچنین توجه ویژه به شهرستان ها

اصل نهم: تشکیل شورای سیاست گذاری فرهنگ و هنر

اصل دهم: معرفی برند نصف جهان و ثبت جهانی آن برای عرضه آثار هنری

------------------------

**اجرای نمایش گلابی خورها با موضوع ایثار درسالن سوره اصفهان**

------------------------

کارگردان نمایش گلابی خورها گفت: این نمایش با موضوع ایثار و ژانر کودک و نوجوان در سالن سوره حوزه هنری اصفهان به روی صحنه رفته است.

مجید کیمیایی پور در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: نمایش گلابی خورها در گونه کودک و نوجوان به عنوان تنها نمایش از اصفهان برای پنجمین جشنوار تئاتر ایثار پذیرفته شده است که بعد از ماه مبارک رمضان در تهران برگزار می شود.

وی اظهار کرد: این نمایش نگاه متفاوتی نسبت به جنگ و به زبان کودکان دارد که چگونه انسانها در وقوع آن نقش ایفا می کنند.

وی با اشاره به استقبال خوب مردم از این نمایش تصریح کرد: این نمایش توسط واحد تئاتر حوزه هنری استان اصفهان و نویسندگی منوچهر اکبرلو وکارگردانی مجید کیمیایی پور به روی صحنه رفت.

کیمیایی پور گفت: در این نمایش زهرا سادات قاضی عسگر، کیمیا کیمیایی پور، بنیامین صفدری، مهدی نصری، مسیحا دیوسالار، مهدی صادقی، محمد باقریان، امیرعلی ابدالی بازی می کنند.

وی افزود: این نمایش توسط گروه آفرینش به روی صحنه خواهد رفت ویژه مخاطب کوک ونوجوان است که از طراحی و اجرای متفاوت برخورداراست.

این کارگردان گفت: این نمایش به داستان گروه های مختلف می پردازد که هر یک میوه ای را استفاده می کنند و با اختلاف میان گلابی خورها، تمشک خورها، سیب خورها و آلوخورها ایجاد می شود و داستان تا جنگ میان این گروه ها ادامه می یابد.

نمایش گلابی خورها، از دو روز پیش تا روز یکشنبه 24 خردادماه (به غیراز روز دوشنبه 18 خرداد ماه) در ساعت 19:30 بعدازظهر در سالن سوره اصفهان اجرا می شود

------------------------

** شعر موسيقي را به جريان انداخت، سايه ها به صحنه آمدند!**

------------------------

http://www.imna.ir/images/docs/000191/191347/images/IMG-20150517-WA0003%20(1).JPG

سایه ها روی صندلی های سرخ نشسته اند با چشمانی خیره به رو به رو و نگاهی گریزان از پس نور برای دیدن سایه هایی که قرار است بر صحنه رنگ بگیرند!

به گزارش تابناک اصفهان به نقل از ایمنا، هنرسرای خورشید اصفهان در تازه ترین اجرای موسیقی اش تجربه متفاوت و نویی از اجرا به معنی کنسرت و البته شاید نه تنها کنسرت موسیقی را به صحنه دید. گروه نوژان که در تجربه های قبلی خود با تلاش برای داشتن نگاه و برخورد مفهومی با موسیقی آثاری را به مخاطبان موسیقی ارائه کرده بود؛ این بار با اجرای سایه‌ها که بر اساس ایده و اشعار جواد قبادی شکل گرفته بود، فرصت دیگری از لذت و درک موسیقی را به مخاطبانشان دادند.

اجرا با دکلمه سینا فرزادی پور روی شعر جواد قبادی آغاز می‌شود.

سایه ی اول کش آمد تا سر کوچه و کشیک کشید/ سایه‌ی سوم روی دیوار افتاد و انگور زردی چید/ سایه ی چهارم به فکر جدل با مثل افلاطون بود ...

با پایان دکلمه سایه ای از عمق زیر صحنه با آسانسور با نور وارد می شود؛ طوری که تو ابتدا به جای خودش تشعشع حضورش را می بینی! موسیقی آغاز شده که کم کم مخاطبان متوجه حضور یک رفتگر در جایی نزدیک به سن می شوند و او را با نوری که توسط سایه مرموز بر او می تابد می بینند. با آمدن رفتگر(خواننده) روی صحنه سایه مرموز خارج می شود و خواننده در قالب رفتگر خواندن اولین ترانه را آغاز می‌کند. شب کوچه‌ها رو بغل می‌کنه قدم می زنه تو خیابونا

می شینه لب سکوها گوش می ده به صدای جاروها

در بخش دوم این اجرا یعنی "هم‌سایه" بوکسوری روی صحنه می‌آید که سعی دارد حرکاتش را با موسیقی هماهنگ کند؛ اما سایه مرموز تا حدی ارتباط ورزشکار با موسیقی را به وسیله نور قطع می کند و او را با سایه خود ارتباط می دهد تا جایی‌که سایه اش رقیب تمرینی او می شود. در ادامه سایه مرموز کلا چراغ قوه اش را خاموش می کند و با برقراری نور کامل تمرکز بوکسور را بر هم میزند به صورتی که او دیگر هیچ کس را برای کار کردن به عنوان رقیب ندارد. نه موسیقی، نه سایه و نه هيچ. ورزشكار هنرهاي رزمي با نگاه به نوازنده ها از این عدم ارتباط وحشت می کند و با حضور سایه ی مرموز بر روی صحنه وحشتش بیشتر هم می شود و صحنه را ترک می کند.

گروه موسیقی شروع به نواختن می کنند و شعر ترانه ی دوم اجرا می شود.

وقتی سایه ات دست سایه امو می گیره باز غروب این شهر سایه مو کش میره حالا شروع شبه خورشید پشت سرم از سایه های بلند پر میشه دور و برم

در بخش سوم انگار ما با نمایی از یک کلاس مواجهیم. معلمی که مدام بچه ها را به سكوت و يادگيري دعوت مي‌كند؛ اما زماني كه تصمیم می گیرد از صحنه خارج شود ما متوجه این می شویم که سایه مرموز او را هم تعقیب می کند و حتی در اواسط این بخش ما سایه مرموز را در حال گزارش دادن چیزی که ماهيتش مشخص نيست، می بینیم!

گروه به نواختن مشغول می شوند و سایه مرموز کم کم موسیقی را در اختیار خودش می گیرد؛ به طوری که انگار او رهبر ارکستر است اما کمی بعد از هدایت گروه کار را رها می کند تا موسیقی در اختیار آنها نباشد؛ گویی که او فقط قرار بوده موسیقی را از آنها بگیرد! ترانه بخش سوم سایه شوم نیز اجرا می شود.

در چهارمین بخش از این اجرا ما با سطور و جملات و تصاویر آشنایی از دنیای یک نویسنده صاحب سبک و شناخته شده در ادبیات کشورمان مواجه می شویم. شخصيت سایه مرموز در این بخش تغيير عمده اي مي كند زيرا او به سخن می آید و در قالب چندین شخصیت مختلف کلاژ دیالوگ هایی از کتاب های "بوف کور" و "زنده به گور" هدایت را ایراد می کند ولی او در صحنه تنها نیست و نا بینایی از ابتدای کار در صحنه کنار اوست. نابینا انگار میرزا بنویس شخصیت اول پیرمرد است و زمانی که این شخصیت به شخصیت جاهل که لکنت زبان هم دارد تغییر می کند، فرد نابینا به جای او پشت یک میکروفون خاموش لب میزند، انگار که قرار است از او حمایت کند یا مترجم او باشد. چند لحظه بعد فرد نابینا برمی گردد و ماسکش را به مخاطبان نشان میدهد! سایه مرموز در این لحظه دوباره تغییر می کند و این بار به جلد یک شخصیت احساساتی و شعارگرا در می‌آید؛ شخصیتی که مي گويد محتاج به ارتباط دادن افكارش به سايه اش است و در جایی سایه را به اوج اغراق می رساند. ماسک در این لحظه دیگر اکتی ندارد تا اینکه شخصیت دوباره تغییر می کند و در جلد یک شخصیت پر مدعا با تیپ روشنفکری در می آید . در این لحظه نابینا با برداشتن عینکش در پاسخ به او که گفته فقط مرگ است که دروغ نمی گوید؛ به دروغ خود اشاره می کند و به نوعی خود را رسوا می نماید!

چهارمین ترانه با عنوان سایه ی هدایت اجرا می شود.

به نور طعنه زد یه شب چراغی که سقوط کرد

یه سایه شد که شمای تولدشو فوت کرد

اما در آخرین بخش اجرا ظاهرا اتفاق و داستان خاصی به لحاظ نمايشي رخ نمی دهد. سایه مرموز در اين قسمت یکجا در روشنایی کامل بین تماشاچیان می نشیند و فقط نظاره می کند. اما انگار اصل اتفاق در همین صحنه می افتد؛ جایی که او خودش را جزئی از حاضران می داند و با حضور کاملا روشن در بین آنها آنچه را كه مي خواهد پیش می برد...

گروه موسیقی دوباره به سازها جان می دهند و ترانه‌ی سایه رنگی (مرگ سایه ها) بر صحنه جاری می شود.

سایه ای دارد خودش را به زمین می دوزد اینجا خسته از تنهایی خود سایه ای می سوزد اینجا

سایه ای که دوست دارد عشق باشد خنده باشد که نمی‌خواهد همیشه زیر پاها زنده باشد

اجرا به پایان می رسد و سایه ها به تاریکی می روند...

سایه ام، زخم مرا جز تن دیوار ندید ...

جواد قبادی که تا چندی پیش جزء اعضای اصلی گروه نوژان بوده و ایده اصلی اجرای "سایه ها" با خواندن شعرهاي او شکل گرفته و ترانه ها برداشتی آزاد از اين شعرهاست، در گفتگو با ما تنها به خواندن یک مصرع از اشعار این مجموعه کفایت می کند: سایه ام، زخم مرا جز تن دیوار ندید

سایه ها محصول زیست و خلق مشترک است / برای تولید این اثر یک زنجیره شکل گرفت

ترانه سرای این اثر محسن آزادی که سابقه چندين ساله در ترانه سرایی و تاسیس خانه ترانه اصفهان را در سال ۸۴ در اصفهان دارد؛ درباره انجام این تجربه در کنار گروه نوژان می گوید: این تجربه از پس ساعت ها قدم زدن و با هم بودن ما چند نفر در کوچه های شهر شکل گرفت. ساعت ها صحبت و گپ و گفت در رابطه با سایه ها که این خلق گروهی به نظرم یکی از ارزشمندترین ویژگی‌های کار است. خوشبختانه برای تولید این کار زنجیره ای در کنار هم شکل گرفت و به ثمر رسید و شاعر، آهنگساز و ترانه سرا همه شبانه روز کنار هم كار كردند. آدم هایی که سعی کردند از زیست خودشان و آنچه که با آن زندگی و تجربه کرده اند بنویسند.

محسن آزادی در رابطه با برداشتش از اشعار جواد قبادی ادامه می دهد: ایده این اثر توسط جواد قبادی شکل گرفته و با توجه به اینکه تصاویر شعری وی بسیار تجسمی و تصویری است، من هم سعی کردم بر اساس همان فضاها و تصاویر منتها با زبان ترانه و به صورت عامیانه تر کار کنم ولی همچنان فکر میکنم بار اصلی اثر کار بر دوش جواد قبادی بوده است.

وی اضافه می‌کند: كار به گونه‌اي بود كه انگار من داشتم یک نمایشنامه می‌نوشتم و سعی می‌کردم با تکمیل دکلمه های جواد ادامه داستان در شعر من شکل بگیرد و روایت های شعری او در ترانه ادامه پيدا كند.

وی درباره نام گذاری و روایت داستانی ترانه ها می گوید: وقتی من ترانه شب را نوشتم این جرقه در ذهن بابک خورد که این ترانه تولد سایه ها است. هم سایه هم بر مبنای عاشق شدن شان شکل گرفت و اين داستان به رنگي شدن سايه و تغيير ماهيتش ختم شد. هر چند که به دلیل حذفیات در ترانه سوم یعنی سایه شوم روایت تا حدودی شکسته شد. ترانه ای که به فارغ شدن بعد از عاشق شدنی که ممکن است برای هر آدمی در روایت زندگی اش اتفاق بیفتد اشاره داشت. اینکه زندگی چقدر کوتاه است و فرصتی برای هیچ چیز نیست. آزادی درباره ترانه چهارم "سایه هدایت" که با توجه به نقش درگیری او با سایه اش شکل گرفته ؛ اظهار می کند: برای ما بیشتر زندگی او و نه آثارش مطرح بود . جسارت او و اینکه برای نادیده گرفتنش همواره تلاش هایی می شده اما موفقیتی حاصل نشده است؛ همان طور كه در ترانه آمده: نمی روند سایه ها به زور جاروی سپور به ماه خیره مانده اند هنوز بوف های کور

وی ادامه مي دهد: شاید حسی ترین صدایی که من به عنوان صدای شب شنیدم صدای جاروی سپور بود که آرام آرام شکل نمایشی هم برایش شکل گرفت. برای اویی که در ابتدای کار به صدای جاروها گوش می دهد؛ خسته می شود ؛ لب سکوها می نشیند و ... اما اینجا شخصیتش شکل دیگری در پرتو نور می گیرد.

سایه ی رنگی آخرین ترانه این اجراست. ترانه ای که به مرگ یا دگرگونی ماهیت سایه توسط خودش اشاره دارد. این ترانه سرا در این باره می گوید: این اجرا با خودسوزی سایه ای که نمی خواهد سایه باقی بماند و فکر می کند سایه بودن به گونه ای تنهایی است تمام می شود. سایه ای که حریص رنگ گرفتن می‌شود. تغییری که دیگر نمی توان اسمش را مرگ گذاشت بلکه یک دگرگونی برای انسانی است که تصمیم می گیرد راهی را که خود دوست دارد ادامه دهد و در مقابل آنچه زندگی برایش مشخص کرده بایستد و نهایتا سایه ای می شود که به نوعی حجم می گیرد تا وارد جهان دیگری شده و یک شخصیت پیدا کند.

آزادی ادامه می دهد: این ترانه از نگاهی هم به این نکته اشاره دارد که ما همیشه سایه هنرمندانی هستیم که آنها را خوانده و شنیده ایم؛ در صورتیکه ما جایی مي توانيم مولف شويم که خودمان تاثیرگذار باشیم و سایه ای بشویم که سایه ای داریم! هر چند که حتی در زمان تالیف هم از دیگران تاثیر می گیریم. به هرحال این ترانه هم متاثر از زندگی و نوع نگاه ما بود. اینکه ما می توانیم محسن یگانه ها یا مرتضی پاشایی هایی شویم که خیلی ها ما را گوش کنند ولي ما دوست داریم شبیه کس دیگری نباشیم و حتی اگر آثارمان غریب به نظر برسند؛ ترجیح می دهیم خودمان باشیم.

او درباره استفاده از زبان ساده در ترانه ها ی سایه ها اظهار می کند: بله داشتن زبان ساده و اینکه ترانه ها حداقل تا حدودی در نگاه اول عام باشند؛ برای ما مهم بود . ما می خواستیم کار برای اين مخاطب در لایه اول قابل درک باشد و او حداقل بتواند با آثار ارتباط حسی بگیرد و البته ارتباط مفهومی کارها با مخاطب خاص هم برقرار شود.

آزادی همچنین درباره فرم متفاوت ترانه ها ادامه می دهد: چیزی که در این مورد برای من اهمیت داشت تجربه گرایی در آثار بود، به همین خاطر در یک اثر ترانه به زبان محاوره نوشته شده و مثلا یک جا فضای رسمی تری گرفت و ... ؛ البته من سعی کردم در عین تجربه فضاها ی مختلف، آثارم یک کل منسجم را تشکیل دهند و در مجموعه سایه ها به کمال برسند. به طور کلی می توان گفت فرم این آثار بسیار بر طبق روایت شکل گرفته است و نشانه ها در کلیت اثر توجیه پیدا می کنند.

او اضافه می کند: اتفاق دیگر این بود که من سعی کردم در این اثر ترانه عروضی کمتر بنویسم و کارهایم بیشتر شامل ترانه های بی وزن بر اساس ملودی باشد و به المان های مشترک در طول آثار توجه کنم. وی همچنین برحضور و تاثیر مجید آتش طینت و مهدی نصر در شکل گیری این کار تاکید کرد و افزود: این اثر به طور کلی اثر شعر محور بود و با اشعار جواد قبادی و ملودی های ذهنی بابک رجبی و من شکل گرفت؛ علاوه بر اینکه بابک با جسارت تمام با کار برخورد کرد و جرات هر گونه تغییر در کار را داشت و علاوه بر داشتن ايده هاي خوب براي رسيدن آن به اجرا ۴ سال تلاش كرد.

اجرای بخش نمایشی "سایه ها" از دغدغه های اجتماعی برآمد

سینا فرزادی پور که به جز اجرای دکلمه، ایده پرداز نمایشی این کار بود در رابطه با استفاده از هنر نمایش در این اجرا و تجربه آن توسط گروه نوژان ادامه می دهد: ابتدا قرار بود من فقط در بخش دکلمه فعال باشم و کار شامل موسیقی و دکلمه باشد ولی با توجه به دغدغه ها و نگاه اجتماعی و فرهنگی در این کار نیاز بخش نمایشی را هم در کنار آن لازم دیدم. علاوه بر اینکه گروه نوژان همیشه ترکیب های تازه و متفاوتی از ویدئوآرت گرفته تا استفاده از ادوات صنایع دستی و ... در موسیقی‌اش را تجربه کرده بود و به نظرم تنوع و تجربه گرایی این گروه در کنار موضوعات ترانه ها دلیلی بر اضافه شدن تئاتر به آن بود.

فرزادی پور که قبلا اجرا و بازیگری تئاتر را در اصفهان تجربه کرده است، درباره چیدمان نمایشی قطعات و ارتباط آن با اشعار ادامه می دهد: اجرای بخش نمایشی همان طور که اشاره شد بیشتر از دغدغه های اجتماعی و آن چه که من شاهد اتفاق افتادنش بین مردم بودم، برآمد. چيزي که من خواستم ترجمه هنری آن را در سایه ها داشته باشم.

وی درباره محوریت و شخصیت کنترل کننده سایه مرموز می گوید: سایه مرموز می تواند در زندگی هر کدام از ما وجود داشته باشد. این سایه هر کسی را که خودش می‌خواهد و هر زمان که دوست دارد روشن می کند و نگه می دارد. چراغ قوه او ابزارش برای استفاده از دیگران است و به وسیله آن قصد کنترل، برقراری و قطع جریانات برای آدمها را دارد. بازخوردهای مختلفی را می توان از این محوریت گرایی، خودخواهی و نگاه ابزارگونگی گرفت. انتزاع، آزادی حرکت و قدرت نامحدود سایه ی مرموز به گونه ای طراحی شده که هر کس می تواند به فراخور شخصیت و موقعیت اجتماعی خودش آن را تفسير و درک نماید.

وی درباره استفاده از چراغ قوه روی سر خواننده و روشن و خاموش شدن گاه بگاه آن در طول خواندن برخی ترانه ها می گوید: این چراغ را می توان از دو جنبه بررسی کرد. چراغی که گاهی به چراغ هدایتگر تبدیل می شود تا دیگران را در مسیر درست پیش ببرد و گاهی به زخمی از درون تبدیل میشود که خیلی وقت ها خودمان آن را بوجود می آوریم و نه تنها هدایتگر نیست بلکه دیگران را آزار می‌دهد و نگاه دیگران را به دیگر سو متمایل می‌کند.

ایده پرداز نمایشی اجرای سایه ها درباره ارتباط ترانه ها با بخش نمایشی و به نوعي بي ارتباط بودن اين دو بخش ادامه می دهد: ابتدا بايد به اين نكته توجه كرد كه متن اشعار جواد قبادی و ترانه های محسن آزادی به خودی خود بسيار تصویری و تئاتری است، علاوه بر اينكه به نظرم حتما نباید به دنبال ارتباط مستقیم بین نمایش ها و ترانه ها یا نمایش ترانه ها به صورت عینی گشت؛ ترانه و نمایش هر کدام بحثی را در ماهیت سایه مطرح می کنند که همین موضوع مشترک می تواند دلیل کنار هم قرار گرفتنشان باشد؛ در عین حال که شخصیت سایه مرموز به نوعی این بی ارتباطی را توجیه می کند. اما به نظرم بیشترین ارتباط مستقيم بین ترانه و نمایش در تراک چهار و بخش سایه ی هدایت اتفاق می افتد. به طور كلي به نظرم ارتباط غير مستقيم مخاطب خود را با مفاهیم عمقی مسایل درگیر مي‌کند اگر نه پرداختن به سطح موضوعات نیاز چندانی به خلاقیت و تفکر ندارد.

motion graphic , video installation وي همچنين به ايده استفاده از منشور نوري و ترکیب این دو در تصاویر توسط حامد ربیعی اشاره كرد.

گاهی استفاده از تضاد بیشتر ما را به یک مفهوم می رساند

اما آهنگساز این اثر نیز در رابطه با انتخاب موسیقی انرژیکال برای سایه با توجه به تاریکی ذاتی آن می گوید: درست است شاید اینطور به نظر برسد که نحوه برخورد با موضوعاتی مثل سایه، مرگ و ... باید خیلی غم انگیز باشد؛ در صورتی که من چنین نگاهی ندارم و فکر می کنم اگر قرار باشد مثلا آهنگی در مورد مرگ بسازم، حتما در مورد زندگی کار می کنم و به قدری آن را پر رنگ می کنم که خلا مرگ در آن احساس شود.

بابک رجبی ادامه می دهد: در مورد سایه هم همین طور است؛ شاید اولین تصوری که به ذهن هر کس برسد انجام کاری تیره و غم انگیز باشد؛ ولی ما کاری پر از نور به مخاطب ارائه کردیم چون به نظرمان لازم نیست برای بیان ابژه ای حتما به صورت کاملا رو و مشخص از خودش استفاده کنیم. برعکس گاهی تضاد بیشتر تو را به مفهومی می رساند. همان طور که وقتی چیزی زیاد در دسترس تو قرار می گیرد؛ ارزش های آن را درک نمیکنی و در خلا اش دنبال آن میگردی؛ شنیدن فضاهای نورانی صوتی هم از همین نگاه ناشی می شود.

او درباره انتقال فضای تصویری و تجسمی اشعار قبادی به موسیقی و تبلور آن در موزيك اثر می گوید: من تمام سعی ام را كردم كه این نگاه شاعر در ترانه و موسیقی هم متبلور شود. نگاهی کاملا تصویری و تجسمی که از مکانیکی ترین و خشک ترین ابژه ها مثل شهر، تیر برق و ... در خودش استفاده کرده تا به فضایی عاشقانه برسد. نگاه و عمق نگاهي كه باعث شد من ۴ سال وقت صرف کنم تا بافتی مخصوص این ادبیات در موسیقی ایجاد شود. به نظرم اتفاق ادبی این اثر بسیار منحصر به فرد است.

سرپرست گروه نوژان اضافه می کند: در اشعار بیشتر به کار با فرم و تصویرسازی اهمیت داده شده بود تا ایجاد یک فضای احساسی. به نوعی هیچ احساسی در اشعار به طور مستقیم بیان نمی‌شد؛ علی رغم اینکه حس در کار جریان داشت ولی زبان و فرم بار اصلی را به دوش می کشيد.

این آهنگساز درباره ساخت ملودی های ساده و همین طور شبیه به هم برای ترانه های این اجرا می گوید: به هر حال من قبلا این فرم از موسیقی را تجربه نکرده بودم ؛ چون اساس کار ما قبلا حول ساخت کارهای جدید با پایه سنتی بود ولی در اینجا من ریشه و پایه موسیقی را تغییر دادم و البته اصرار هم داشتم کار به لحاظ ملودی پیچیدگی نداشته باشد؛ مسئله ای که در مورد ترانه ها هم صدق می کند یعنی استفاده از زبان ساده با درون مایه پیچیده و مفهومی. اینکه آنچه را که خواننده می گوید مخاطب عام حداقل در لایه اول درک کند. این سادگی در دیگر اجزای کار ما و حتی نورپردازی هم مصداق داشت.

وی در پايان اضافه می کند: به طور کلی ما در گروه نوژان تلاش می کنیم علاوه بر توجه به مفاهيم و در نظر گرفتن پيچيدگي‌هاي آن موسیقی را به سطح عام تری برسانیم تا راه خودش را بین مردم باز کند.

گفتني است؛ اعضا و نوازندگان اين گروه در کنسرت نور در تاریکی(سایه ها) عبارت بودند از: مازیار یزدانی: گیتاراکوستیک، احسان جهان دیده: هارمونیکا، دامون صفایی: گیتاربیس، مهدی نصوحی: کیبورد، رامتین کجباف: درامز، رامتین ملک محمدی: گیتارالکتریک، موسیقی پیلی‌بک: مجید آتش طینت، اجراي دكلمه و ایده پرداز نمایشی: سینا فرزادی پور، خواننده: مهدی نصر، نوازنده تار و سرپرست گروه: بابک رجبی

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار