یکی از مباحث مهم در سطح جامعه مربوط به حوزه سیاسی و بیان نکته نظرات صاحب نطران در این حوزه است . طی چند روز گذشته پس از انتشار یک رشته توئیت از طرف عدل هاشمی پور در تابناک کهگیلویه و بویراحمد (اینجا) برخی واکنش ها صورت گرفت از جمله مطلبی که یکی از مخاطبان این سایت خبری تحلیلی نسبت به آن نشان داد که انتقاداتی را متوجه عدل هاشمی پور کرد.(اینجا)
سیدعلی عباس محدث ، فعال سیاسی و اجتماعی طی یادداشتی نوشت : سایت تابناک ، مطلبی را در پاسخ به نقد نماینده سابق کهگیلویه بزرگ (سردار مهندس عدل هاشمی پور) با عنوان «هاشمی پور بدون عدل»، روز سه شنبه ۵ اردیبهشت سال جاری منتشر کردند. هرچند نام مخاطب نیست (البته ضرورتی هم ندارد)، لیکن آنقدر این مطلب محتوایی مضحک و متناقض با آنچه مردم میدانند و دیده اند، دارد که هم به جهت ارج نهادن به وزن فنی و علمی سایت محترم تابناک کهگیلویه و بویراحمد و هم به منظور احترام به مردمی که سالها است در سیاهچال الیگارشیک گرفتار شده اند، پاسخ میدهم.
اول اینکه همین به اصطلاح نقد سراسر هَجو و حِقد و هَزل جنابعالی، برای اثبات بداهه نویسی و پراکنده گویی در متن و اظهار غیر واقعی تان کفایت میکند. قبل از شرح نقدم، برای نویسنده محترم، معنای سیاسی واژههای مورد اشاره سردار مهندس هاشمی پور را بیان میکنم.
الیگارشی واژهای عاریه گرفته شده از یونان باستان است که در فلسفه سیاسی ارسطو و افلاطون به معنای «حکمرانی یک گروه کوچک فاسد» آمده است. این اندیشمندان یونانی، دو نوع حکومت را برداشت کرده بودند. یکی حکومتی که در خدمت عدالت و فضیلت باشد و دیگری حکومتی که نافی عدل و فضل. در واقع الیگارشی با "انحصارگری" و "ویژهخواری" یک طبقه ممتاز و یا یک گروه خاص ارتباط مستقیم دارد. در این نوع حکومتها، به دلیل محدود بودن حلقۀ مدیریتی و عدم نظارت عمومی و دفاع از مدیران فاسد، عموماً با فسادهای اقتصادی گستردهای همراه است. چون طبقه حاکم خود را پاسخگوی مردم و دیگر گروههای رقیب و مخالف نمیبیند. ضمن اینکه اریستوکراسی به معنی حکومت اشراف بود. گرچه حکومت عامه نبود، ولی مصایقی از عدالت و فضیلت را داشت و از منظر فلاسفه بزرگ یونان، مبیین «حکومت خوب» بود. پس الیگارشیک شکل فاسد اریستوکراسی است که در هر حکومتی میتوانیم نشانههایی از آن را ببینیم. فقط کافی است که یا دانش سیاسی و یا سواد رسانهای برای پیگیری ادبیات و رفتارهای سیاسیون داشته باشیم.
حال در متن نویسنده، بدون تدقیق در واژههای بکار رفته در توئیت سردار مهندس هاشمی پور که بتواند ذهن خود را برای نقد آماده کند یا نشانی از ناهمخوانی بین متن و مفهموم مورد نظر را بیان نماید، اجباراً و به مصداق شعرِ «قافیه، چون تنگ آید، شاعر به جفنگ آید»، اباطیلی از جملات هرس شده در برهوت ذهن خود را چینش کرده تا شاید غبار پوپولیستی از چهره جریان غوغاسالار خود بردارد. اما حقیقت آن است که ندانسته ادلههایی آورده است که بیان واقعیت برایشان، چون سربی داغ در دهان شده است.
کسی که این حقیقت مبرهن را که سردار هاشمی پور لحظه به لحظه همراه با مردم هر منطقه در کنار دهها طرح و پروژه عمرانی در حوزههای آب، برق، گاز، آموزش و پرورش، ورزش و جوانان، مساجد و کتابخانه ها، کشاورزی، معادن، صنعت و راه سازی و مهمتر از همه، همراهی مستمر وزراء، معاونین و کارشناسان تخصصی وزارتخانه ها، مسئولان استانی و ... حضور داشتند و زندگی کردند و در همان فرصت ۴ ساله، چندین برابر حضور ۲۰ ساله نماینده فعلی، برای مردم خدمت رسانی کردند، غافل میشود و مغلطه مینویسد که توئیت سردار هاشمی پور یا برای فرار از مسئولیت بوده و یا برای ژست سرتیتر شدن در رسانه ها، دیگر چه انتظاری است که واقعیت را بنویسد؟
براستی آیا سردار هاشمی پور، جناب آقای احمدی استاندار وقت را مؤاخذه کرد و مطالبه حق مردم را نمود یا نمایندهای که برای وزیر بی تجربه و بی کفایت وقت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی (عبدالمالکی) که بالاترین جایگاه مدیریتی اش روابط عمومی کمیته امام (ره) کشور بود، به طمع چند پست مدیریتی تملق میکرد و در ذکر کمالاتش را مبالغه داشت؟ آیا سردار هاشمی پور که دولت و مجلس وقت همراه سیاسی اش نبودند و پشتیبانی اش نمیکردند، ولی مسیری طولانیتر از فکر نماینده فعلی و همراهانش را که بیش از ۲۰ سال در این سمت وقت مردم را به بطالت برده اند، به سرانجام رساند و سرآسیاب را به لنده و دیشموک را به رامهرمز و آب کوثر را به لیکک و پتروشیمی با پیشرفت ۹۰ درصدی خرید تحهیزات، قراردادهای خدماتی و فنی، نصب سوله ها و افتتاح دفتر مدیریت و ... را به نتیجه رساند یا کسی که پس از ۱۶ سال نمایندگی مداوم، به جز فقر و محرومیت - دوئیت ثلاث و بویراحمدی-و ناامیدی و بدبینی مردم و فربه نمودن کسانی که کمترین شایستگی را برای تصاحب پروژههای میلیاردی و گماردن در پستهای کلان مدیریتی نداشتند، اثری از توسعه زیر ساختها را در کارنامه خود نداشت؟
آیا سردار هاشمی پور را که خود نوشته اید سالها در قرارگاه خاتم مسئولیت داشت و در جای جای ایران پهناور خدمت نموده و ۴ سال را به عنوان تنها نمایندهای که در هر نقطهای از کهگیلویه بزرگ قدم بگذاری، چشم بسته بر آثار ماندگارش صحه خواهی گذاشت، دنبال جایگاه و پایگاهی در افکار عمومی است؟ یعنی هنوز نمیخواهید که درک اجتماعی تان را فراتر از رفتارهای فاشیستی ۲۰ سالۀ حاکم بر روح و روان خود، به جنبش نوزایی خدمت گسترده برای مردم آشنا کنید و فرق بین افکار عمومی که واقعیتها را میداند و توهم بر دانایی که در مکتب الیگارشیک آموخته اید، بدانید؟
نویسنده محترم که دلی پر از حقد دارد و نیرنگِ موج سواران هنوز بر ذهنش سواری میکند، با دستپاچگی و برای بانمکتر کردن مطلب خود نوشته است که آقای هاشمی پور، دولت را الیگارشیک نامیده است. در صورتی که اولاً مخاطب سردار هاشمی پور، نماینده فعلی کهگیلویه و مدیران نسبی و خانوادگی ایشان میباشد. دوماً محض اطلاع یادآور میشوم که همین دولتی را که به نام انقلابی و ولایی خطابش میکنی، تنها دولتی است که مقام معظم رهبری برای ۴ بار به صورت مستقیم، دخالت نمایندگان در انتصاباتش را که منطبق بر اصل تفکیک و استقلال قوای سه گانه است، هشدار دادند، اما متأسفانه نه مجلس و نه دولت عملاً هیچ توجهی به سخن رهبری نداشتند. در حالیکه در دوره ۴ سالۀ سردار هاشمی پور، معتقد و ملتزم و معرف این اصول بودند و قانون مداری و التزام به نظام و قانون را عملاً و علناً عامل شدند؛ بنابراین از آب گل آلود هیچ نتیجهای به دست نخواهید آورد. چون دوران خدعه و نیرنگ به پایان رسیده و امروز جوانان آگاه و بیدار کهگیلویه بزرگ، متوجه آفتِ سمپاشی وهن گوییها و ماسکهای مظلوم نمای گروه مصیبت ساز شده اند؛ بنابراین آنکه برای کهگیلویه فاجعه به بار آورد و دستآوردی به جز بازی نعره و رقص دستان و مکر در گفتار، آنهم پشت تریبونهای سیاسی نداشت، همانی بود که در چرام با شعار «حیدر حیدرش کن، از شهر به درش کن» بیرون شد، در دهدشت و در کنار رئیس جمهور وقت با دمپایی و قوطی آب معدنی به زیر آوردنش، در سرفاریاب با فضاحت تمام بدرقه اش کردند و در این یکی دو سال اخیر، پاسخ قاطع و آگاهانه جوانان قلعه رئیسی، لنده، دیشموک، بهمئی و حوزه مرکزی و بخشهای مختلف کهگیلویه بزرگ را به چشم دیدند. کارنامه فاجعه بار از آن کسانی است که بعد از ۱۲ سال به هر شیوهای خود را مجدداً بر مردم تحمیل کردند و در آخرین نقطۀ دیشموک در کنار بخاری گاز سوزی نشستند که ۲۰ سال آن را از مردم دریغ کرده بودند. فلاکت در کارنامه کسانی است که معادن بزرگ را در کنار شهرهای دیشموک و قلعه رئیسی میببیند و از نگه داشتن مردم در محرومیت لذت میبردند.
نکبت در کارنامه کسانی است که مساجد و مدارس و ورزشگاهها و مراکز بهداشتی و آب و جاده را در مناطق دیشموک و قلعه رئیسی میبینند و به فقیر نگه داشتن مردم، افتخار میکردند.
ذلت در کارنامه کسانی است که آب و جاده و بیمارستان و پالایشگاه و ایستگاه برق و معادن بزرگ را در سایر مناطق کهگیلویه بزرگ میبینند و به بادمجان دور بشقاب چینای خودشان میخندند.
اگر نویسنده محترم فکر میکنند که باز هم در این الیگارشیک عینی کهگیلویه بزرگ، ردپایی از نخبگان و جوانان دانشگاهی و مدیران فرهیخته سایر طوایف از طاس احمدی، اولاد میرزاعلی، اولاد علی مؤمن، زنگوایی، تامرادی، بابکانی، مشایخ بزرگ چرام و کهگیلویه مرکزی، دشمن زیاری، اکثریت طوایف طیبی، اکثریت طوایف بهمئی و حتی سادات علائی و رضاتوفیق و یا سادات امامزاده نورالدین عباس و امامزاده میرسالار علیهم السلام، در این انتخابهای خانوادگی و نسبی سراغ دارد، میتواند نام ببرد و یا تاریخ انتصاب آنها را بنویسد. چراکه در این مدت اخیر، ظاهراً برای طرحهای بر زمین مانده دوران سردار هاشمی دست و پا میزند و شاید یکی دو نفر را در جاهایی بکار گرفته اند که این لمپن بازیها، خودش توهین به مردم و قومیتهای مختلف است نه تقدیر.
علیهذا آنچه را به عنوان دفاع از عملکرد نماینده خود و نقد بر توئیت سردار مهندس هاشمی پور بیان داشته اید، گویای همان خودشیفتگیهای همیشگی است که به باورتان رسانده اند. چنانچه متعهد به مردم و مقید به تکالیف نظام و رهبری هستید، ادلههای متقنی وجود دارد که اگر قانون گریزی سهل است، وضعیت بحران زدۀ شهرمان میگوید که علمدار این رسم شوم، شما بودید. اگر محرومیت و فقر و دوئیت و هنجارشکنی را هنوز در شهرمان شاهدیم، باز هم علمدار این فرجام نکبت بار شما هستید. اگر جوانی را در اثر سوء مدیریت از دست دادیم و یا در هنگامه انتخابات، آشوبی به پا شد و جانی از مردم گرفته شد، عامل و فاعل و عاجل در این مستند، باز هم شما بودید. اگر شهرمان بی چراغ ماند و دهات مان بی گله، باز پای سلطانی الیگارشیک، چون شما در میان بود.
بی تردید سردار هاشمی پور با وعده خدمت آمد و با اشراف بر محرومیتها و اشتراک مدیریت با مردمِ تمامی حوزه ها، نقش خدمت نگاشت و طرح رفاقت بنا نهاد. اگر در انتخابات ۹۸ منتخب مردم نشد، همگان دیدیم که سفرههای رنگین و حمایلهای زرین بودند که فاصله ایجاد کردند و سایۀ سیاه واپسگرایی را دوباره به کهگیلویه بزرگ آوردند. خوشبختانه مردم فهیم و آزمون شدۀ دیارمان با هزاران دروغ و صدها وعدۀ پوشالی دیگر به آن سفرۀ سراب گونه دلخوش نمیشوند. بگذارید مردم بدانند که برای معرفی نیروهایی که به سایت پتروشمی دهدشت انتخاب میشدند، چه ملاکی ملحوظ نظر بود؟ بگذارید مردم بدانند که تأسیسات سیکل برقی حومه غربی را عامدانه و شبانه چگونه از شهرستان خارج کردند تا جلوی توسعه منطقه را بگیرند؟ بگذارید مردم بدانند که چرا تیر برق را عمداً در وسط پروژه باند اضطراری حومه سوق نشاندند تا مانع پیشرفت منطقه باشند؟ بگذارید مردم بدانند که چرا عمداً نمیخواستند که بیمارستانهای بهمئی، چرام و لنده را تکمیل و تجهیز کنند تا مردم را از نظام و انقلاب ناامید بکنند؟ بگذارید مردم بدانند که امروزه نمیتوانید در هر حوزهای از کهگیلویه بزرگ حاضر شوید مگر اینکه عامه مردم بویژه جوانان فرهیخته آن منطقه به بدترین وجه ممکن پاسخ تان را خواهند داد.
پس حرمت نگهدارید که در این ایام باقیمانده روسیاهی به زغال میماند...