به گزارش تابناک کهگیلویه وبویراحمد حضور سید هادی خامنه ای در استان وشرکت در همایش اصلاح طلبان چرام وبعد از آن در همایش بهمئی علاوه بر حاشیه های داخل همایش باعث واکنش برخی افراد از امام جمعه گرفته تا فعالان سیاسی (چه در میان رقبا و چه در میان هم حزبی ها) شده است.برخی واکنش ها بسیار تند واز موضع انفعالی و برخی دارای ارزش تحلیلی و از موضع کاملا انتقادی بیان شده است. یک نمونه از این واکنش ها به قلم یکی از دانشجویان فعال در حوزه ی سیاسی ارائه شده است.
جلسه و همایش و حتی دعوت از تئوریسین های اصلاح طلب ایرادی ندارد،اما دعوت و حضور افراد مسئله دار نارضایتی مردم از این جریان را به دنبال خواهد داشت،همان طوری که شنیدن خبر همایش اصلاح طلبان با سخنرانی هادی خامنه ای،نارضایتی اکثر مردم بهمئی،بخصوص حامیان انقلاب و قانون اساسی را درپی داشت.
آقای هادی خامنه ای خود را دبیر کل مجمع نیروهای خط امام(ره) می داند،درصورتی که موضع گیری ایشان درفتنه ی 88 و همچنین مبانی نظری ایشان درمخالفت با موضوع ولایت فقیه، مخالفت با نظارت استصوابی شورای نگهبان ومخالفت با قانون اساسی، نشان از قرارنگرفتن ایشان در خط امام عزیز می باشد،چرا کسانی که دم از پیروان خط امام(ره) می زنند اما عامل به آرمان های امام (ره) نیستند؟؟؟
البته هادی خامنه ای صاحب فکر و تئوریسین نیست،بلکه وسیله ای است در دست عده ای از سیاسیون برای پیشبرد اهداف خود؛پیشنهاد ما این است که امثال هادی خامنه ای ها اول یک دور وصیت نامه امام (ره)را مطالعه بفرمایند و بعد بیایند دم از خط امام(ره)بزنند.
ما نقشه‌ی راه داریم، نقشه‌ی راه ما چیست؟ نقشه‌ی راه ما همان اصول امام بزرگوار ما است؛ آن اصولی كه با تكیه‌ی بر آن توانست آن ملت عقب‌افتاده‌ی سرافكنده را تبدیل كند به این ملت پیشرو و سرافراز،این اصول، اصولی است كه در ادامه‌ی راه هم به درد ما میخورد و نقشه‌ی راه ما را تشكیل می دهد و همان طور که رهبرحکیم (امام خامنه ای )آرمان های امام(ره) را تبیین میکند باید عمل کرد و فرمانده وپیشوای این راه کسی نیست جز امام خامنه ای.
اصول امام، اصول روشنی است، خوشبختانه بیانات امام، نوشته های امام در بیست و چند جلد در اختیار مردم است؛ خلاصه‌ی آنها در وصیتنامه‌ی جاودانه‌ی امام منعكس است؛ همه میتوانند مراجعه كنند،درست نیست كه به اسم امام تمسك كنیم، اما اصول امام را به فراموشی بسپاریم؛ این غلط است،اسم امام و یاد امام به تنهائی كافی نیست؛ امام با اصولش، با مبانی‌اش، با نقشه‌ی راهش برای امت ایران یك موجود جاودانه است،و نقشه‌ی راه را به ما عرضه كرده است.
مواضع امام بایستی به طور روشن و واضح ، همان طور که خود او فرمود، همان طور که خود او نوشت ، تبیین شود؛ این ملاک راه امام و خط امام و صراط مستقیم انقلاب است،یک نفر صریح میگوید من امام را قبول ندارم ، این بحث دیگری است ،پیروان امام و طرفداران امام با کسی که صریح بگوید من امام را قبول ندارم، راه او را غلط میدانم، حسابشان روشن است؛ اما اگر قرار است در خط امام، با اشاره‌ی انگشت امام، این انقلاب پیش برود، باید معلوم باشد، روشن باشد و مواضع امام بزرگوارمان بدرستی تبیین شود.
با این روشی که امام در پیش گرفته بود و در گفتار و کردار او منعکس بود، نمیشود انسان خود را در خط امام بداند، دنباله روِ امام بداند، اما با کسانی که صریحاً پرچم مقابله با امام و اسلام وامام خامنه ای و بخصوص جایگاه ولایت فقیه را بلند میکنند، خودش را در یک جبهه تعریف کند،حول یک محوری جمع بشوند، بعد آن محور باز ادعا کند که من خط امامم! این نمیشود، این قابل قبول نیست.
به قلم: عباس مشیری ،فعال دانشجویی بهمئی