انتخابات رياست جمهوري 2020 ايالات متحده آمريکا را بي شک بايد يکي از حساس ترين انتخابات اين کشور دانست که با توجه به تأثيرات فزاينده اين کشور در احوالات ساير کشورها،‌ به طور حتم در مرکز توجهات بسياري از کشورهاي همسو و ناهمسو با منافع آمريکا نيز قرار دارد.
کد خبر: ۹۰۹۴۳۹
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۴ 15 October 2020

انتخابات رياست جمهوري 2020 ايالات متحده آمريکا را بي شک بايد يکي از حساس ترين انتخابات اين کشور دانست که با توجه به تأثيرات فزاينده اين کشور در احوالات ساير کشورها،‌ به طور حتم در مرکز توجهات بسياري از کشورهاي همسو و ناهمسو با منافع آمريکا نيز قرار دارد.

آنچه که به طور کلي ذات انتخابات رياست جمهوري در آمريکا را حائز موقعيتي متمايز از ساير انتخابات مشابه در ديگر کشورها مي سازد، يک سيستم ويژه براي گزينش رياست جمهوري است که خاص اين کشور بوده و مشابهي در ساير نقاط جهان ندارد. سيستمي که قادر است کاملا به صورت قانوني فردي را به عنوان رئيس جمهور منتخب ايالات متحده معرفي نمايد که در حقيقت گزينه انتخابي اکثريت رأي دهندگان آمريکايي نبوده است. براي درک بهتر اين موضوع بهتر است نگاهي مختصر و گذرا به اين سيستم انتخاباتي داشته داشته باشيم.

 

فرايند انتخابات رياست جمهوري در ايالات متحده

بطور خلاصه بايد گفت که انتخابات رياست جمهوري در ايالات متحده يک روند نسبتا طولاني (حدود يکسال) است. هر کسي که در آمريکا متولد شده باشد به شرط 14 سال متوالي زندگي در آمريکا و دارا بودن حداقل 35 سال سن مي­ تواند بطور مستقل و يا از جانب يکي از احزاب نامزد انتخابات رياست جمهوري شود. اما با توجه به هزينه هاي سرسام آور انتخابات رياست جمهوري، مستقل ها و احزاب کمتر شناخته شده و يا داراي طرفدار اندک شانسي براي پيروزي نهايي (و حتي شرکت در مناظرات) در طي اين روند را نخواهند داشت و رقابت اصلي و جدي صرفا بين دو نماينده از احزاب جمهوري خواه يا دموکرات انجام مي شود که اين امر براي آمريکا يک سيستم دو حزبي را پديد مي آورد که در مرکز بحث ما در اينجا قرار مي گيرد.

در مرحله نخست که بخش اعظم روند طولاني اين انتخابات را به خود اختصاص مي دهد، هر يک از نامزد ها بايد در انتخابات مقدماتيِ درون حزبي که در تمام 50 ايالت‌ آمريکا برگزار مي‌شود به پيروزي دست يابد که اين کار به دليل گستردگي نيازمند حمايت و پشتوانه مالي قابل توجهي مي باشد. خروجي اين انتخابات درون حزبي و مقدماتي يک نماينده از جانب آن حزب خواهد بود که در روز برگزاري انتخابات رياست جمهوري آرا را به خود اختصاص مي دهد و در صورت برنده شدن، برد او برابر با پيروزي آن حزب تلقي مي شود. حساسيت انتخابات در طي فرايند رأي گيري به اوج خود مي رسد، زيرا در اين هنگام است که يک سيستم گزينش خاص سر بر مي آورد.

در روز انتخابات رياست جمهوري که هميشه در اولين سه‌ شنبه بعد از اولين دوشنبه ماه نوامبر برگزار مي شود، رئيس جمهور و معاون او انتخاب مي­ شوند. اين انتخاب بر اساس سيستم موسوم به الکترال يا گزينشگر صورت مي‌گيرد و اگر چه اسم نامزدها توسط مردم در برگه‌ هاي اخذ رأي نوشته مي‌شود، اما مردم در عمل به طور مستقيم به رئيس‌جمهور و معاون او رأي نمي‌دهند؛ به اين معني که راي‌دهندگانِ هر ايالت؛ فهرستي از گزينندگان رئيس‌جمهور (الکتورها) را انتخاب مي­ کنند که تعداد آن‌ها برابر با تعداد سناتورها به علاوه نمايندگاني است که آن ايالت در کنگره دارد. به مجموع گزينندگان در آمريکا سه گزيننده يا الکتور از واشنگتن‌دي‌سي (که ايالت محسوب نمي گردد) نيز افزوده مي شوند تا در نهايت تعداد گزينندگان به 538 نفر برسد. تعداد سناتورها براي هر ايالت ثابت يعني دو سناتور است اما آنچه که متغير مي­باشد تعداد نمايندگان کنگره است که بر اساس جمعيت متفاوت بوده و از اين جهت اهميت ايالات پرجمعيت نمايان مي­ شود. اين گزينندگان به تعدادي که براي هر ايالت تعيين شده است، از سوي هر حزب در طي فرايندي درون حزبي انتخاب مي گردند.

آراي گزينندگان به "الکترال" شهرت دارد و مجمعي که اين کار را انجام مي دهد نيز مجمع گزينندگان يا الکترال کالج (Electoral college) ناميده مي شود. نامزدي که بتواند در نهايت 270 راي الکترال ارائه شده از سوي مجامع گزينندگان را به خود اختصاص دهد، نام او به عنوان پيروز نهايي انتخابات رئيس جمهوري اعلام مي گردد.

 الکتورهاي مربوط به هر ايالت که نامزد انتخاباتي آنها بيشترين آراي مردمي را کسب کرده و اصطلاحا با توجه به آراي مردمي در آن ايالت پيروز شناخته شده، اندکي پس از انتخابات در مرکز آن ايالت گرد هم مي‌ آيند و آراي خود را براي نامزدي که بيشترين آراي مردم را در آن ايالت کسب کرده‌ به صندوق مي‌اندازند. براي مثال اگر ايالت X ، تعداد 25 راي الکترال داشته باشد و حزب B در رقابت با حزب A در اين ايالت بيشترين آراي مردمي را کسب کرده باشد، در اين حالت 25 الکتور معرفي شده از سوي حزب B که مردم در هنگام راي دادن آنها را نيز انتخاب کرده اند، گرد هم آمده و راي مي دهند.

 الکتورها در اين هنگام غالباً خود را از پيش ملزم به رأي دادن به نامزد حزب مي‌کنند اما امکان دارد که برخي از آنها راي ديگري بدهد که البته مواردي از اين قبيل بسيار نادر است. با اين حال برنده نهايي در اکثر ايالات با روشي خاص تعيين مي گردد.

48 ايالت از بين 50 ايالت آمريکا، بر اساس روش "همه مال برنده يا همه آرا از آن برنده است" (winner-takes-all) عمل مي کنند. براي مثال بر اساس اين روش در ايالت کاليفرنيا که بالاترين ميزان آراي الکترال (55 راي) را در اختيار دارد، نامزدي که بالاترين آراي مردمي را به دست آورده باشد، نتيجه نهايي آراي الکترال آن ايالت را نيز در نتيجه از آن خود مي کند. با اين وجود دو ايالت نبراسکا و مين بر اساس قوانين ايالتي خود در اين بين استثنا بوده و آراي الکترال در آنها از اين روش پيروي نکرده و هر راي الکترالي که ارائه مي شود به همان صورت به مجموع آراي الکترال آن نامزد اضافه مي شود.

با توجه به روش "همه مال برنده"، تمامي آراي الکترال در يک ايالت خاص در سبد نامزدي که مردم در آن ايالت به او اعتماد کرده اند قرار مي دهند، ولو اينکه اين اعتماد با اختلاف يک راي مردمي نسبت به رقيب پديد آمده باشد. اما در اينجا مي تواند يک اتفاق عجيب رخ دهد که در سيستم هاي انتخاباتي در سراسر دنيا نظيري ندارد و آن هم اين است که يک شخص ممکن است مجموع آراي مردمي بالاتري داشته باشد، اما به دليل کسب مجموع آراي الکترال کمتر رقابت را به حريف واگذار کند. اتفاقي که چندين بار در تاريخ ايالات متحده رخ داده و دو مورد از آن نيز در قرن 21 بوده است. همچنين جديدترين مورد مربوط به سال 2016 است که هيلاري کلينتون نامزد دموکرات ها با سه ميليون راي مردمي بيشتر، در آراي الکترال رقابت را به دونالد ترامپ نامزد جمهوري خواهان باخت تا بار ديگر اهميت و جايگاه آراي الکترال بيش از پيش در مرکز توجهات قرار گيرد. اما اين موضوع چطور ممکن است؟ چطور امکان دارد فردي با محبوبيت مردمي کمتر برنده انتخابات شود؟ براي درک اين موضوع به تصاوير زير دقت کنيد.

 

 

شکل 1. آراي مردمي (popular vote) در انتخابات سال 2016شکل 1. آراي مردمي (popular vote) در انتخابات سال 2016

شکل 2. آراي الکترال دريافتي در سال 2016 به تفکيک ايالات پيش از اعمال روش "همه مال برنده"

شکل 3. برنده نهايي آراي اکترال در سال 2016 به تفکيک ايالات پس از اعمال روش "همه مال برنده"

در شکل 1، آراي مردمي مربوط به انتخابات سال 2016 نشان داده است. بخش قرمز نمودار دايره اي در هر ايالت مربوط به آراي مردمي به نامزد دموکرات و بخش آبي مربوط به نامزد دموکرات است. البته بخش زرد و خاکستري نيز مربوط به احزاب يا جريانات سوم هستند که به دليل آراي بسيار پايين خارج از بحث ما مي باشند.

شکل 2 نشان دهنده آمار آراي الکترال پيش از اعمال روش "همه مال برنده" در سال 2016 است. براي مثال، در ايالت کاليفرنيا که داراي 55 راي الکترال است، پس از اينکه حزب دموکرات طبق شکل 1 بيشترين آراي مردمي را کسب کرد، 55 الکتور منتخب اين ايالت که در نتيجه­ آراي مردمي بايد از حزب دموکرات انتخاب شده باشند، آراي خود را که در بردارنده نام نامزدهاي پست رياست جمهوري و معاون اوست را ارائه مي دهند که بر اساس شکل 2 هر 55 راي به نام هيلاري کلينتون ارائه شده است. مثالي ديگر از چنين امري را طبق اَشکال براي حزب جمهوري خواه در ايالتي مانند اوهايو با 18 راي الکترال شاهد هستيم. اما با دقت در شکل 1 مي توانيم مواردي خاص را نيز مشاهده کنيم. به عنوان مثال در ايالت واشنگتن که داراي 12 راي الکترال مي باشد و در آراي مردمي حزب دموکرات در آن پيشتاز بوده و در نتيجه حق راي الکترال به الکتورهاي حزب دموکرات اختصاص خواهد داشت، طبق شکل 2، آراي دريافتي الکترال براي اين ايالت بدين شرح است:‌ هيلاري کلينتون 8 راي، پاول (از حزب جمهوريخواه) 3 راي و فيث اسپاتت ايگل (از حزب دموکرات) 1 راي. اين نوع راي دادن نشان دهنده اين است که اعضاي مجمع الکتورال در اين ايالت که قطعا همگي از اعضاي حزب دموکرات هستند و انتظار مي رفت تا به هيلاري کلينتون راي دهند، در 4 مورد راي متفاوتي را ارائه کرده اند. به چنين الکتورهايي که نظري بر خلاف راي مردمي ارائه مي دهند در اصطلاح الکتور عهد شکن يا Faithless Elector گفته مي شود. همچنين در شکل 2 نمونه هاي ديگري از اين مورد را مي توان در ايالات هاوايي و تگزاس نيز مشاهده کرد.

همچنين شکل 3 نيز نشان دهنده برنده نهايي آراي اکترال در سال 2016 به تفکيک ايالات پس از اعمال روش "همه مال برنده" است. البته با دقت در شکل در منتهي اليه راست در بالا و مشاهده ايالت مين مي توان خطوطي قرمز را بر روي زمينه آبي اين ايالت ديد که با رجوع به آراي موجود در شکل 1 و با توجه به نکته ذکر شده در بالا در مورد عدم بکارگيري روش "برنده همه را مي برد"، تا حدودي بر اساس آراي مردمي 4 الکتور اين ايالت از تلفيق حزب دموکرات و جمهوري خواه انتخاب شده اند که نتيجه آن ثبت نهايي سه راي الکترال براي کلينتون و يک راي نيز براي ترامپ است. 

پس بطور کلي مي توان گفت که در 48 ايالت آمريکا (به جز نبراسکا و مين که در بالا به آنها اشاره شد) برنده نهايي آراي الکترال کالج در آنجا کسي مي­باشد که بر اساس نمودارهاي دايره اي موجود در شکل آراي مردمي بالاتر و در نتيجه بواسطه مجمع الکترال حزبي که از آن برآمده آراي الکترال را از آن خود ساخته است.

اما اين روند ميتواند وضعيتي را بوجود آورد که در نهايت يک نامزد در عين اينکه مجموع آراي مردمي بالاتري دارد، اما به دليل عدم کسب آراي الکترال کافي (270 راي) بازنده شود. اين وضعيت در زماني روي مي دهد که يک نامزد در برخي از ايالات پر جمعيت راي مردمي بسيار بالاتري را نسبت به رقيب خود کسب کرده باشد. براي مثال در سال 2016 در ايالت کاليفرنيا، کلينتون حدود 8.75 ميليون (61.7%) و ترامپ نيز 4.48 ميليون (31.6%) راي را به دست آوردند که حاکي از 4.27 ميليون اختلاف در آراي مردمي به نفع کلينتون است. اما نکته اي بسيار مهم وجود دارد. با اينکه در اينجا يک اختلاف بيش از چهار ميليوني به نفع کلينتون وجود دارد، اما آنچه که در نهايت از نتيجه اين آرا قرار است کسب شود صرفا رسيدن به آراي الکترال است و بعد از آن پرونده آراي مردمي با هر ميزاني که بوده بسته مي شود. يعني کلينتون چه با اختلاف هزار راي، چه با اختلاف چهار ميليون راي و حتي چه با اختلاف ده ميليون راي مردمي در برابر ترامپ در اين ايالت، مي توانست برنده هر 55 راي الکترال اين ايالت شود. چنين اختلاف قابل توجهي با توجه به شکل 1 در ايالت هايي مانند نيويورک و ايلينوي نيز قابل مشاهده است. به همين دليل است که وقتي مواردي از اين دست در کل ايالات متحده در کنار يکديگر تجميع مي شوند، در مجموع يک اختلاف آراي مردمي حدود سه ميليوني به نفع کلينتون در برابر ترامپ را بوجود مي آورند، اما به دليل اينکه ترامپ توانسته (و لو در رقابتي بسيار نزديک در آراي مردمي) حداقل آراي الکترال يعني 270 راي را در طي رقابت در ساير ايالات به دست آورد، به عنوان پيروز معرفي مي شود، هر چند محبوبيت عمومي او کمتر از رقيب بازنده باشد!

از اين رو، آنچه که در پيش بيني هاي پيش از انتخابات براي پژوهشگران داراي اهميت است پيش بيني احتمالات در مورد آراي الکترال است. براي مثال اگر در نظر سنجي ها مشخص شود که در انتخابات 2020 ساکنان کاليفرنيا همچنان قرار است به دموکرات ها اعتماد کنند، 55 راي الکترال در پيش بيني ها به نام نامزد آنها يعني بايدن نوشته خواهد شد و يا اگر چنين امري براي مثال در ايالت تگزاس براي ترامپ فرض شود، 38 راي الکترال ترامپ نيز براي ترامپ تصور خواهد شد.

اين پيش بيني ها مبتني بر نظر سنجي هايي است که اقبال عمومي نسبت به هر يک از احزاب در هر يک از ايالات را بر آورد مي کنند. نتيجه نظر سنجي ها هميشه براي تمامي ايالات داراي قطعيت بالا نيست. همچنين بر خلاف برخي از ايالات که پايگاه سنتي اين دو حزب تلقي مي شوند، بسيار از ايالات ممکن است در طي هر چهار سال چرخش هايي داشته باشند. آراي خاکستري که در بسياري از اوقات تصميم خود را تا روز اخذ رأي ممکن است به تعويق بياندازند، مي­ توانند برآورد بسياري از نظر سنجي ها و پيش بيني ها را تغيير دهند و با ايجاد يک جهش در آراي يک نامزد، کاري کنند که آراي الکترال از آن او شود.

يکي از موارد بسيار مهمي که بسياري از اين نظر سنجي ها مشخص مي کنند، برآورد يک طيف گوناگون از احتمالات است و صرفا به دنبال تعيين قطعيت ها نيستند. همين احتمالات که خود داراي جزئيات فراواني مي باشند، منبعي قابل توجه براي پژوهش هاي پيش-انتخاباتي محسوب مي شوند که مي توانند رفتار و گرايشات انتخاباتي راي دهندگاني که چندان هم شفاف نيستند را بررسي نمايند.

 

پيش بيني ها در مورد آراي الکترال 2016 چه مي گفتند؟

 پيش بيني هاي گوناگوني انجام شدند که اکثريت آنها کلينتون را پيروز انتخابات معرفي مي کردند که به اختصار به برخي از پيش بيني هاي تخصصي در اين باره اشاره مي شود. سايت معروف fivethirtyeight در صفحه اي که به پيش بيني هاي انتخاباتي 2016 اختصاص داده است، تا روز انتخابات در 8 اکتبر، شانس پيروزي کلينتون را 71.4 (نيويورک تايمز نيز يک شانس بسيار بالاي 85 درصدي را براي کلينتون در نظر گرفته بود) و شانس پيروزي ترامپ را 28.6 پيش بيني کرده است. اين سايت همچنين 302.2 راي الکترال را به کلينتون و 235 راي براي ترامپ فرض کرده است. آراي مردمي هم 48.5% براي کلينتون و 44.9% براي ترامپ پيش بيني شده است (که با توجه به نتيجه انتخابات اين مورد تقريباً صحيح مي باشد).

همچنين سايت ديگري که به طور تخصصي به بررسي انتخابات در ايالات متحده مي پردازد 270towin است. اين سايت نيز در صفحه مربوط به انتخابات سال 2016، از احتمال 322 راي الکترال براي کلينتون و 216 راي براي ترامپ سخن گفته است، احتمالي که تا حدودي مي تواند نزديک به پيش بيني fivethirtyeight در نظر گرفته شود. اما چه اتفاقي مي افتند که کاملا برعکس پيش بيني هاي صورت گرفته، ترامپ 306 به 232 (مطابق شکل 3) برنده نهايي انتخابات مي شود؟ آراي الکترالي که در نهايت کلينتون کسب کرده، از آرايي که احتمال مي رفت ترامپ کسب کند نيز کمتر است.

 

نيويورک تايمز به فاصله دو روز پس از انتخابات در يادداشتي مي نويسد که پيروزي دونالد ترامپ تقريباً بر خلاف هر پيش بيني بزرگي بود. اين امر باوري مبني بر اينکه تجزيه و تحليل انبوهي از داده ها مي تواند به درستي وقايع را پيش بيني کند تضعيف کرد. رأي دهندگان نشان دادند که تجزيه و تحليل­ هاي مربوط به پيش بيني و به ويژه پيش بيني در مورد انتخابات، تا چه اندازه يک علم نوپا است: برخي از افراد ممکن است با تصور پيروزي هيلاري کلينتون به اشتباه افتاده باشند، زيرا برخي از پيش بيني ها فاقد زمينه اي بودند که حاشيه خطاهاي گسترده را توضيح مي دهند. علاوه بر خطاهاي نظرسنجي، متخصصين حوزه داده مي گويند که ضعف ذاتي مدل هاي انتخابات ممکن است باعث بروز برخي از خطاهاي پيش بيني شود. قبل از يک انتخابات، پيش‌بيني‌ ها از ترکيبي از نظرسنجي‌هاي انجام شده در گذشته و همچنين داده‌هاي نظر سنجي جديد براي پيش‌بيني احتمال پيروزي يک نامزد استفاده مي‌کنند.

 

پيش بيني ها در مورد آراي الکترال 2020 چه مي گويند؟

بهتر است پيش بيني هاي آراي الکترال 2020 را در درجه اول در همان دو سايتي که در بالا ذکر شد بررسي کنيم. سايت fivethirtyeight، در مورد انتخابات 2020، تا تاريخ 26 آگوست شانس پيروزي بايدن را 70 و شانس پيروزي ترامپ را 30 درصد پيش بيني کرده است. 317 راي الکترال را براي بايدن و 221 راي براي ترامپ فرض کرده و در ادامه آراي مردمي هم 52% براي بايدن و 46% براي ترامپ پيش بيني شده است.

اگر درست به چهارسال قبل برگرديم و داده هاي مربوط به پيش بيني در چنين روزي يعني 26 آگوست 2016 را در اين سايت ببينيم با اين اعداد روبرو مي شويم: شانس پيروزي کلينتون 81.1% و شانس پيروزي ترامپ 18.9؛ آراي الکترال کلينتون 340 و آراي الکترال ترامپ 198؛ آراي مردمي کلينتون 48.5% و آراي مردمي ترامپ 42%.

سايت ديگر يعني 270towin  تا تاريخ 25 آگوست 2020 پيش بيني فعلي خود را لحاظ کرده، اما در مدلي خاص و بر خلاف سايت پيشين، تفکيکي را در محاسبات خود لحاظ کرده است که در شکل زير قابل رويت است.

 

 

شکل 4. پيش بيني آراي الکترال تا تاريخ 24 آگوست 2020

 

در نقشه بالا طيف رنگ هاي مختلفي قابل رويت است. رنگ آبي پر رنگ و قرمز پر رنگ  نشان دهنده ايالت هايي است که در آنها دموکرات ها و جمهوري خواهان (آبي براي دموکرات ها و قرمز براي جمهوري خواهان) بطور مطمئن پيروز خواهند شد(safe). رنگ آبي و قرمز معمولي نشان دهنده ايالت هايي است که در آنها به احتمال زياد دموکرات ها و جمهوري خواهان پيروز مي شوند (likely). ايالت هايي که با رنگ آبي و قرمز کمرنگ نشان داده شده اند نيز حاکي از ايالت هايي هستند که گرايش در آنها نسبت به دموکرات ها يا جمهوري خواهان تا حدودي بيشتر است (lean). همچنين برخي از ايالت ها با رنگ هاي خاکستري نشان داده شده اند که نشان از قرار گرفتن اين ايالت ها در وضعيت toss-up دارد. در چنين وضعيتي رقابت بسيار تنگاتنگ است و نمي توان پيش بيني کرد که در نهايت گرايش آراي مردمي به چه سمتي ميل خواهد کرد. اگر وضعيت toss-up را در نظر نگيريم و ايالت هايي که براي هر يک از احزاب با سه طيف رنگي مشخص شده اند را لحاظ کنيم، 278 راي الکترال براي دموکرات ها و 169 راي الکترال براي جمهوري خواهان تا بدين تاريخ لحاظ مي شود.

 

در نهايت؛ آيا اتفاق انتخابات سال 2016 دوباره رخ مي دهد؟

در انتخابات سال 2016 با اينکه دونالد ترامپ هم در اکثريت قاطع نظرسنجي ها و پيش بيني هاي مراکز معتبر و هم در آراي مردمي از رقيب خود هيلاري کلينتون بازنده محسوب مي شد، اما در نهايت به لطف الکترال کالج ها پيروز شد. به هر حال آنچه که اهميت دارد الکترال کالج ها هستند و برنده اين مارتن را تقسيم همين 538 راي الکترال مشخص خواهد کرد. اما آيا آراي الکترال دوباره مي توانند فرشته نجات ترامپ شوند؟

با اينکه برآوردها و پيش بيني ها شانس ترامپ را کمتر از سابق ارزيابي مي کنند، اما آنچه که هنوز بسيار اهميت دارد زمان باقي مانده تا روز انتخابات است. قطعا  تمرکز تيم ترامپ بر روي ايالت هايي خواهد بود که در نقشه موجود در شکل 4 در محدوده رنگ هاي قرمز و آبي کمرنگ و بطور خاص در زمره toss-up قرار دارند.

بي شک تيم بايدن هم تمام تلاش خود را در اين ايالت هاي حياتي و تعيين کننده نتيجه که قرار است برنده نهايي را معرفي کنند بکار خواهند بست، اما ترامپ از يک مزيت فوق العاده برخوردار است که بايدن فاقد آن است؛ هر چه باشد ترامپ در حال حاضر رئيس جمهور است و دست او براي ايجاد تحولاتي به نفع خود بازتر!

از آنجايي که تعداد آراي الکترال در ايالت هاي مختلف متفاوت است، پس با توجه به شکل 5، ايالت هايي از قبيل فلوريدا، آريزونا، اوهايو و کاروليناي شمالي که هنوز پيش بيني ها درباره آنها درنگ کرده اند و مجموع آراي الکترال آنها نيز قابل توجه مي باشد، از اهميت بالايي برخوردار هستند.

بي شک تمرکز کمپين هاي انتخاباتي هر دو حزب بر روي چنين ايالت هايي مشهودتر خواهد بود. کار تبليغات نياز به صرف هزينه هاي گزاف دارد که در اين زمينه با توجه به ماهيت پشتيبان­ هاي دو حزب، کفه ترازو به سمت حزب جمهوري خواه سنگيني مي کند.

پيش بيني هاي سال 2016 درباره نتايج انتخابات نشان داد که علي رغم تلاش اين تحقيقات براي ارائه يک نظر قابل اطمينان، بسياري از فاکتورهاي پنهان ممکن است در اين برآوردها لحاظ نشوند. در نتيجه احتمال اينکه اتفاقي مشابه سال 2016 رخ دهد و ترامپ در عين کسب آراي مردمي بيشتر، در آراي الکترال پيروز شود وجود دارد. به هر حال نبايد به هيچ وجه از اين دو نکته غافل شد؛ اولا ترامپ در حال حاضر رئيس جمهور است، ثانيا زمان نسبتا زيادي تا روز انتخابات باقي است. بدون شک ترامپ و هم حزبي هاي او براي ترميم وجهه او و تخريب وجهه رقيب دست به هر اقدامي خواهند زد.

در پايان مي توان اشاره اي به دو پيش بيني نسبتاً متفاوت در مورد نتيجه انتخابات داشت که حاوي نکاتي قابل توجه هستند. پروفسور آلن ليختمن، استاد دانشگاه آمريکايي که به دليل پيش بيني هاي دقيق خود در مورد برنده انتخابات ها از سال 1984 شهرت دارد. او اظهار داشته که بايدن ترامپ را شکست خواهد داد. او از سيستمي استفاده مي‌کند که از 13 " کليد " پديد آورده که تعيين مي کنند چه کسي برنده انتخابات رياست جمهوري خواهد شد. در سال 2016، ليختمن يکي از معدود پيش‌بيني‌کننده گاني بود که گفت ترامپ رئيس بعدي خواهد بود. چهار سال بعد، او پيروزي بايدن را پيش‌بيني کرد.

اما ليختمن آن را يک رقابت نزديک دانسته و خاطرنشان مي‌کند که عوامل غيرمعمولي وجود دارند که مي‌توانند نتيجه را تغيير دهند. اين 13 کليد در سيستم او شامل عواملي مانند تصدي گري، آمار و ارقام اقتصادي بلند مدت و کوتاه مدت، ناآرامي هاي اجتماعي و رسوايي ها و همچنين کاريزماي شخصي نامزدها است. با توجه به سيستم ليختمن، هفت مورد از 13 کليد به نفع بايدن و شش مورد به نفع ترامپ است، که او را به عنوان نامزد حزب دموکرات، يک برتري کوچک براي پيروزي مي بخشد. در سال 2000، او پيش‌بيني کرد که ال گور برنده انتخابات خواهد شد. ال گور آراي مردمي را به دست آورد، اما پس از تصميم ديوان عالي براي جلوگيري از بازشماري آراي انتخاباتي فلوريدا (و چرخش آراي الکترال به سوي بوش با توجه به روش "همه مال برنده")، انتخابات را به جورج دبليو بوش باخت.

در پيش بيني ليختمن دو نکته بسيار مهم وجود دارد. اول، ليختمن بايدن را تنها با يک مزيت برتر از ترامپ فرض مي کند و اين امر حکايت از يک رقابت بسيار نزديک بين دو نامزد دارد. رقابتي که با تلاش و ايجاد اختلافي کوچک در آراي مردمي هر ايالت، مي تواند يک اختلاف بزرگ در مجموع آراي الکترال را همانند سال 2016 پديد آورد. دوم، اذعان ليختمن به اينکه اين کليدها مي توانند جابجا شوند. يعني ممکن است در اثر اتفاقاتي که مي تواند در طي مدت باقي مانده تا انتخابات روي دهد، مکان ترامپ و بايدن در اين سيستم تغيير کند و ترامپ را در نهايت پيروز انتخابات اعلام نمايد.

 پيش بيني ديگر توسط يک پروفسور علوم سياسي به نام استوني بروک ارائه شده که به طور صحيح 5 انتخابات از شش انتخابات رياست جمهوري از سال 1996 را بطور صحيح پيش بيني کرده است. بر خلاف ليختمن، او معتقد است که ترامپ 91 درصد شانس پيروزي در انتخابات نوامبر 2020 دارد. اين مدل توانسته نتيجه را براي 25 انتخابات از 27 انتخابات از سال 1912، با توجه به داده هاي موجود از هنگام آغاز انتخابات مقدماتي درون حزبي، به درستي پيش بيني کند. اين مدل همانند سيستم ابداعي ليختمن پيروزي ترامپ را در 2016 پيش بيني کرده بودند. نکته بسيار خيره کننده اي که در اين مدل به چشم مي خورد اين است که اين مدل نه تنها پيروزي ترامپ را پيش بيني مي کند، بلکه آراي الکترال ترامپ که در سال 2016 تعداد آنها 306 بود را به 362 راي در سال 2020 در پيش بيني خود افزايش داده که جاي تأمل دارد.

نکته مهمي که در اين مدل نيز به آن اشاره مي شود تأکيد ويژه بر روي آراي الکترال است. در حقيقت اين مدل به دست آوردن آراي مردمي بيشتر توسط بايدن را منکر نمي شود، بلکه با در نظر گرفتن واقعيت موجود، آنچه که با توجه به آن برنده نهايي معرفي خواهد شد را لحاظ مي کند، يعني آراي الکترال.

اين تقريبا همان چيزي است که در 19 آگوست نشست مجازي مجمع ملي حزب دموکرات نيز به آن اشاره داشت. او در اين نشست اظهار مي دارد که بايدن مي تواند با سه ميليون راي بيشتر، بازنده انتخابات باشد (اشاره به وضعيت خود در سال 2016). همچنين در اظهار نظري ديگر چند روز بعد به بايدن توصيه مي کند که در شب انتخابات و پس از بسته شدن پرونده آن تحت هيچ شرايطي شکست را نپذيرد.

به عنوان يک نتيجه کلي از بحث، مي توان اينچنين گفت که از اين دو اظهار نظر هيلاري کلينتون نيز مي توان اينچنين برداشت کرد که اولا کلينتون رقابت بايدن با ترامپ را يک رقابت نزديک همانند 2016 مي بيند و احتمال مي دهد که همان وضعيت دوباره رخ دهد و دوما، احتمال مي دهد که اتفاقي همانند انتخابات سال 2000 روي دهد و ترامپ همانند جرج دبليو بوش تلاش کند تا با شيوه هايي پر ابهام قدرت را در دست بگيرد.

در پايان بايد گفت که آراي الکترال با توجه به روش "همه مال برنده" که مي تواند تأثيري بسيار عميق در نتايج نهايي داشته باشد، همچنان مي تواند به عنوان فرشته نجات ترامپ تلقي شود و در نظر گرفتن يک باخت قطعي براي ترامپ صرفا با تکيه بر نظر سنجي هاي صورت گرفته (که بسياري از آنها در 2016 زير سوال رفتند) که پيشتازي بلا منازع بايدن را نشان  مي دهند، نمي تواند چندان عاقلانه و منطقي باشد. زمان باقي مانده، چرخش هاي بيشتري را در عوامل موثر بر انتخابات نشان خواهد داد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار