همیشه در نقطه کور راداری جاهایی هست که یک موش کور نمیبیند... کار ما تاباندن خورشید به نیمه پنهان ماه نیست، ما از خال لب هندویی پردهبرداری میکنیم که یک ملانوم خوشخیم است!
گاهی کسی نمیداند اما دانش از بیان فراهم میشود... بیان دانستههایی که فراموش میشوند.
جراحان مقام افشای اتفاق فاجعه معاش تک مجرایی بودند. وقتی تک بیمارستانهای شهر با کرونا اشغال شد.
کرنای کرونا صدایش صبح شنیده شد وقتی شبهای اتاق عمل از جراحان خالی شد.
کرونا با اشغال تمام تختهای تک بیمارستانهای شهرهای کوچک جراحی را در شهرستانها منقرض کرد و مترسک هرگز نپرسید، چرا موش کور از پرواز پرستوها نمیترسید؟
جراحان چلچله نبودند که قیقاچ شبکور را تقلید کنند. کرونا جراحان شهرهای کوچک را که در تک بیمارستانها کار میکردند به تعطیلات زمستانی فرستاد اما این بهار هم به بازگشت پرستوها فکر نمیکند...
اینطور بماند جراحی که ششماه تیغ به دست نگیرد، میمیرد و پس از مرگ جراح، جراحت مجروحان جریحهدار خواهد شد.
ما در نقطه عطف تاریخ تاریکی هستیم. جایی که جراحی شهرستانهای کوچک به علت اخراج کرونایی جراحان خواهد مرد.
تک بیمارستانهاى داخلی شهر ما تسخیر ملکه شهرآشوب کرونا شده است... موش کور ندید که جراح از جراحت طرح تحول سلامت با خنجر مسموم ۱۹۰ دروغگو به پشتش از پا نیفتاد اما این کرنای کرونا جراحی را در تک بیمارستانهای شهرستانها به خاطره تاریخ الصاق خواهد کرد.
کرونا پایان جراحی الکتیو نبود بلکه امروز حتی مجروحان تصادفی من را از تک بیمارستانهای شهر من میدزدند... موش کور مردن جراحی را در تک بیمارستانهای کوچک ما ندید!
شبکورهایی که کرونای خفاشی را به فال نیک گرفتند تا من جراح را با زننشسته کنند...
انتهای پیام٫/*