کد خبر: ۶۲۴۲۵
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۹ 15 July 2015

عبدالرحمن ولایتی (دانشجوی دکتری روابط بین الملل)

تاریخ روابط بین الملل منحصرا از زمان شکل گیری الگوی مدرن بر تارک نظام بین الملل که مبتنی بر سیستم تقسیم بندی کشورهای نظام بین الملل بر مبنای جمعیت و سرزمین و دولت یا بعبارتی بهتر و شفافتر دولت- ملت nation-state) ) بوده است، در راستای زدودن جنگ و خشونت و افراط گری از چهره نظام جهانی و بسط و توسعه صلح و امنیت بین المللی به صور مختلف در تلاش بوده است که همه این تلاشها را نیز در قالب دیپلماسی چند جانبه (multi-lateral diplomacy ) به شکل های مختلف (کنوانسیون، کنفرانس) که با شرکت دول های درگیر در بی ثباتی صلح و امنیت بین المللی همراه بوده به ثبت رسانده است.

بطور معمول نیز همه دولتها اعم از طرفهای درگیر و غیر درگیر به مفاد حاکم بر متن توافق بدست آمده در راستای تاکید بر هدف غایی دیپلماسی و گفتگو پایبنده بوده و متعهد به رعایت آن شده اند که نتیجه آن صلح و آرامش و آسایش زندگی بشریت در همه اقصی نقاط گیتی بوده است که مصداقا بعضی از این گفتگوهای هدفمند دیپلماتیک در راستای ایجاد و اثبات همان هدف غایی روابط بین الملل بصورت نقطه عطفی در تاریخ روابط بین الملل به ثبت رسیده و در حافظه تاریخی نظام سیاسی جهان در قالب یک تحفه ارزشمند به یادگار مانده است که از آن جمله به کنگره وین در سال 1815 در راستای ممانعت از زیاده خواهیهای دولت امپراطوری فرانسه ناپلئونی ، کنفرانس صلح ورسای 1919 بعد از جنگ جهانی اول (great war ) که به مهار سیاست جنگ طلبی متحدین به رهبری آلمانها در جهت توسعه ژئوپلتیک پایان بخشید و به نحوی نقشه قسمتی از نظام بین الملل منحصرا خاورمیانه را تغییر داد.

از دیگر کنفراسهای مهم صلح طلبانه کنفرانسهای سریالی دهه 40 میلادی برای اتمام جنگ دوم جهانی که نهایتا به پیمان سانفرانسیسکو ختم شده و منجر به تشکیل یک سازمانی در ابعاد جهانی با هدف نظارت بر تثبیت صلح و امنیت بین المللی به نام اتحادیه ملل ها (un) شد و یک نظم جدیدی را بر صفحه سیاسی نظام بین الملل حاکم ساخت که مبتنی بر قواعد و هنجارهای حقوقی بود و هم اکنون به تاریخ امروز سه شنبه بیست و سوم تیر ماه 1394 پس از سالها و ماهها کش و قوس مذاکرات نفس گیر هسته ای بین دولتین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی بلاخص دولت ایالات متحده آمریکا یکی دیگر از آن تلاشهای دیپلماتیک برای تداوم صلح و امنیت بین المللی بر تارک نظام بین الملل به بار نشست و اینبار هم به نوعی پایتخت حقوقی نظام جهانی شهر نوستالژیک وین(Vienna) شاهد یکی دیگر از نقطه عطف تاریخی در عرصه روابط دیپلماتیک شد و توافقنامه هسته ای بین دولت جمهوری اسلامی ایران و دولتین غربی به رهبری ایالات متحده آمریکا در قالب برنامه جامع اقدام مشترک (برجام ) به ایستگاه نهایی رسید و در واقع یکی از پر تنش ترین مناطق جهان که خاورمیانه یا در ابعاد گسترده امروزی خاورمیانه و شمال آفریقا (mena ) می باشد یک نفس آرامی به خود دمید.

مسلما در آینده نزدیک از معمای وحشت هسته ای بدور خواهد ماند و همه این موارد فارغ از تحلیل جزئیات توافق هسته ای حاصل شده بین طرفین درگیر مذاکرات آنچه که برای نگارنده در این مقاله کوتاه مورد مداقه قرار گرفته است نه در بستر تحلیلهای سیاسی عمومی بلکه در چارچوب دیسیپلین روابط بین الملل همان دانشی که به نحوی مذاکره کننده ارشد تیم ایرانی (دکتر ظریف) با اتکا به مفاهیم و تئوری آن پا به مذاکرات گذاشته بود می باشد.

از زاویه دانش روابط بین الملل میتوان چنین برداشت کرد که با وجود تاکید بسیاری از دولت ها به نقش تعیین کننده دولت بعنوان بازیگر واحد نظام بین الملل و تکیه بر بعد یک وجهی قدرت در راستای تقویت قدرت نظامی و نگاه تحقیر آمیز به سایر ابعاد قدرت که این فرآیند و فرمول دهه ها به پارادایم مسلط نظام بین الملل تبدیل گشته بود و اکنون میتوان اینطور بیان داشت که در جریان مذاکرات حساس هسته ای که بطور جدی و از منظر نگاه تئوری لیبرالیسم در بستر نظریه رژیمها حدود نزدیک به دوسال پیش آغاز گشته بود یکبار دیگر تئوری نئو لیبرالیسم در آزمون دیگری در قالب یک گفتگوی سیاسی بین المللی به صحنه مبارزه با تئوری رئالیسم در قالب دانش روابط بین الملل به پا خاسته بود که با توجه به نتیجه مثبت این مذاکرات نفس گیر می شود در دهه دوم هزاره سوم این نوید را به جهانیان داد که تئوری نئولیبرالیسم در وادی پارادیم مسلط نظام بین الملل قدم گذاشته است.

امید است که در ادامه راه با حمایت صادقانه هژمون نظام بین الملل موجبات تقویت آن فراهم گردد که تثبیت پارادیمی این تئوری مبتنی بر صلح بین المللی پشتیبانی هژمون نظام بین الملل را بطور ضروری می طلبد و با توجه به اظهار نظر رئیس دولت آمریکا بلافاصله بعد از توافق که به اهمیت قدرت دیپلماسی با این جمله قصار اشاره کردند" دیپلماسی سنت رهبری آمریکاست" میتوان به ظهور پارادیم نئولیبرالیسم امیدوار بود.که ضمانت واقعی صلح و امنیت بین المللی نیز در گرو استواری آن است.


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۷
ولی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۴
ما که متوجه نشدیم ایشون چه گفته به گمونم خودش هم متوجه نشده که چی گفته
سجاد ایزدپناه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۵
خیلی ممنون آقای دکتر بسیار عالی.مستفیذ شدیم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۵
کار باید به کاردان سپرده شود
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۵
مطلب بسیار گیراوعالی نتیجه میشود کار را باید به اهلش سپرد
داداشیان سعید
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۵
عالی بود
یک دوست
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۶
عالی بود و کاملا یک مقاله تخصصی بود
yousef
|
United States
|
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۶
از ۱۶۴۸ بعد از پایان جنگهای سی ساله مذهبی و بسته شدن پیمان وستفالی، مرزهای سیاسی و بین المللی بوجود آمد، دولتهای ملی شکل گرفتند و این سال، آغاز شکل گیری روابط بین الملل و نیز نطفه شکل گیری دانش سیاست بین الملل نیز بشمار میرود..از همان ابتدا به اذعان بیشتر متفکرین این رشته، «جنگ و صلح» کانونی ترین مفهوم دانش سیاست بین الملل به شمار میرفته، بعبارتی «جنگ و صلح» سیاست بین الملل را به پیش رانده...نمیشود گفت که از همان ابتدا و تاکنون کشورها بدنبال صلح بوده اند، جنگ و صلح برای تمامی کشورها و بخصوص کشورهای برتر نظام هدف غایی و ذاتی محسوب نمیشود، بلکه ابزارهایی در راستای دستیابی به هدف برتر یعنی «بقا» و حفظ موجودیت فیزیکی، تعریف شده و میشود...کشورها در برخی برهه ها صلح را ترجیح داده اند و در برخی دیگر جنگ را....از سوی دیگر باید گفت که نظام بین الملل را از همان ابتدا و تاکنون کشورهای قدرتمند و برتر به پیش رانده اند، این کشورها «ساختارساز» هستند، قواعد بازی را شکل میدهند و سیاست خارجی خود را بر مبنای آن تئوریزه میکنند، البته این بدان معنی نیست و نبوده که کشورهای درجه دوم و کوچکتر هیچ اهمیتی نداشته و ندارند، بلکه این کشورها در بیشتر مواقع حساس و تاریخی سیاست خارجی دولتهای برتر را تحت تاثیر قرار داده و در بسیاری مواقع به چالش کشیده اند....نکته دیگر بحث سازمانها و رژیمهای بین المللی میباشد، اساسا فلسفه و بنیان تئوریک ایجاد سازمانها و نهادها مبتنی بر این اصل واقع بینانه میباشد که دولتها را مهار و کنترل میکند، تمامی کشورها در درون سازمانهای بین المللی بخشی از اختیارات و آزادیهای خود را از دست میدهند، از سوی دیگر در بین تمامی سازمانهای جهانی از همان آغاز تاکنون محوری از کشورهای قدرتمند و تاثیرگذار را میبینیم، برای مثال سازمان ملل متحد در «ظاهر» بر اساس اندیشه های لیبرال ایدئال بوجود آمد! اگر ما خوب دقت کنیم و بنگریم میبینیم که آمریکا این سازمان را بر اساس اهداف رئالیستی و واقع بینانه بوجود آورد! اینکه از طریق آن بتواند کشورهای سرکش و کمونیستی بخصوص شوروی و چین را مهار کند که موفق به انجام آن نیز شد....در درون سازمان ملل «مجمع عمومی» نماد اندیشه های لیبرال ایدئال است و «شورای امنیت» نماد رئالیسم....شورای امنیت مهمترین و اصلی ترین و تاثیرگذارترین رکن سازمان ملل محسوب میشود که وظیفه حفظ و تامین امنیت بین الملل برعهده« باشگاه قدرتمندان» گذاشته شده...

این دولتها هستند که سازمانها و نهادهای بین المللی را بوجود آورده و میاورند، بدون وجود دولتها سازمانها محلی از اعراب نداشته و ندارند، اراده و اقتضای منافع دولتها و بخصوص دولتهای قدرتمند و برتر نظام بین الملل مهمترین دلیل ایجاد سازمانهای بین المللی ست...سازمانها به «ضمانت اجرا» نیاز دارند و این تنها از عهده کشورهای قدرتمند بر میاید...«کنگره وین» در۱۸۱۵ توسط قدرتهای اروپایی آنزمان بوجود آمد و تضمین شد و بعدها بدلیل تضاد و تعارض همان قدرتها و جنگ میان آنها، از بین رفت، «جامعه ملل» در ۱۹۱۸ میلادی که بعد از جنگ اول شکل گرفت در نتیجه تلاشهای آمریکا و بخصوص شخص «ویلسون» پایه گذاری گردید، اما بدلیل عضو نشدن برخی کشورها قدرتمند مثل آمریکا و شوروی و بعدها خروج دیگر کشورهای قدرتمند از آن فلسفه وجودی خود را از دست داد...سازمان ملل متحد در ۱۹۴۵ با تلاشها و البته ضرورت منافع ملی کشور برتر نظام یعنی آمریکا بوجود آمد، و از همان ابتدا «شورای امنیت» بعنوان باشگاه قدرتمندان دلیل اصلی و تداوم این سازمان معرفی شد...محور آلمان- فرانسه در درون اتحادیه اروپا حرف اول را میزند یا محور چین- روسیه در درون سازمان شانگهای....
دولتها و بخصوص دولتهای قدرتمند و برتر، بازیگران اصلی سیاست بین الملل بوده، هستند و باقی خواهد ماند، این دولتها هستند که بر اساس منافع ملی و ضرورتهای ساخت نظام بین الملل سازمانها و رژیمهای بین المللی را بوجود میاورند، ساز و کار و مکانیسم عمل آنرا تضمین میکنند، اعمال و رفتار آنان بیشترین سهم را در ضعف و قوت شیوه عملکرد این سازمانها دارد و همچنین اراده آنان منجر به پایان عمر این سازمانها میشود..
در پایان باید گفت که همچنان، رئالیسم و واقع بینی پارادیم مسلط و حاکم بر سیاست بین الملل بوده، هست و خواهد بود، گرچه ایده شکل گیری سازمانهای بین المللی ایده ای لیبرالی و آرامانگرایانه است، این ظاهر و روی دیگر قضیه است، اینکه دولتها بر اساس اراده و ضرورت منافع ملی خود دست به تشکیل سازمانها، رژیمها و حقوق بین الملل میزنند و اینکه ضمانت اجرا این نهادها، اراده دولتهای برتر نظام بین الملل است خود باطن و آن روی قضیه میباشد! در سیاست بین الملل «نظم» و «تعادل» حرف اول را میزند، بعبارتی جوهر تمامی سیستمها میل به تعادل دارد، منافع دولتهای برتر نظام بین الملل این نظم و تعادل را میچرخاند, در ظاهر بی نظمی دیده میشود اما اگر خوب بنگرید: «بی نظمی خود نوعی نظم است...هدلی بال متفکر سیاست بین الملل»


یوسف شفیعی..دانشجوی کارشناسی ارشد سیاست بین الملل
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۸
عالی بود.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۸
متشکرم دوست متفکر و باسواد عزیز.....از دقت نظر عمیقتان بسیار سپاسگزارم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۶
خوب بود
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۸
چقدر با کلمات بازی کرده است؟ مثلا اگر به جای کلمه پارادایم می گفت الگو و مدل نشان بیسوادی بود؟
ثانیا از محتوای مقاله کاملا مشخص است که نویسنده در برخی تئوری هایی که در کتابها خوانده متوقف شده است و از واقعیتهای نظام بین الملل خبر ندارد. ( زدودن جنگ و خشونت و بسط صلح و امنیت و....)
ثالثا ایشان مثل برادران دولت تدبیر و امید مذاکرات را تمام شده و نتیجه آن را مطلوب خود ارزیابی می کنند و در این باره باید گفت طبق همان توافقی که صورت گرفته نتیجه این مذاکرات حداقل یک سال بعد خود را نشان داده و مورد قضاوت مردم قرار خواهد گرفت . لذا یک فردی که خود را سیاسی و دانش آموخته بین الملل می داند نباید در ایمگونه موارد به این صراحت اظهار نظر کند.
پاسخ ها
نگارنده
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۹
با سلام خدمت برادر بزرگوار ناشناس ..بسیار متشکرم از دقت نظرتان که حوصله به خرج داده و مقاله حقیر را مطالعه نموده اید.....در مورد کلمه پارادیم عرض کنم که این واژه که در واقع یک مفهوم است با الگو (pilot) یا مدل (modeling) بسیار متفاوت است و در ضمن بنده یک مقاله سیاسی ننوشتم و اصلا هم فرد سیاسی نیستم بلکه یک مقاله علمی و تئوریک در بستر تحلیلهای آکادمیک نوشتم که کاملا value free هست و بنده نتیجه مذاکرات را اصلا هدف قرار ندادم اگر دقیق مطالعه فرمایید بلکه این مذاکره را در بعد جهانی بعنوان یک اتفاق در راستای باور دولت ها به صلح و همزیستی مسالمت آمیز دانستم که این موضوع در تخصص دانش روابط بین الملل می باشد و در ضمن حضور بزرگوار عرض کنم که یک مقاله علمی باید حداقل ترمینولوژی علمی را در اختیار داشته باشد و زبان علم انگلیسی ست به همین جهت از پارادایم استفاده کردم...باز از انتقادتان متشکرم....
علی ولیزاده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۸
عالی دکتر ولایتی مطالب وتحلیل های تخصصی با اشارات تاریخی در روابط بین الملل!
نقی دشتی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۹
با سلام خدمت آقای دکتر
رویکرد جنابعالی در تحلیل همه رویدادها به صورت آکادمیک و مبتنی بر نظریه برایم آموزنده است. این تحلیل که حوزه تخصصی شما محسوب می شود جای خود دارد.
عاشوری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۹
باسلام
جناب دکتر. متن بسیار و عمیقی بود و بسیار لذت بردم. مقاله در حوزه آکادمیک و مخاطبین تخصصی به حد کفایت شیوا و رساست، اما به جهت اینکه مخاطبین رسانه ای که نوشتار را منتشرنموده است عمومیت بیشتری از متخصصان این حوزه را شامل میشود، شاید بهتر باشد در یادداشتی، اندکی دو پارادایم مورد بحث را بسط دهید تا مطلب ارزشمندتان برای همگان مفهوم گردد.
در آخر به خاطرجسارت بنده در کسوت شاگردتان پوزش می طلبم.
میرزانژاداصل
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۴/۳۱
بسمه تعالی
قدم نهادن در مسیر فرهنگ اصیل ایرانی و ولائی بون، علاوه بر عزمی برخاسته از تعهد و ایثار، قدم هایی محکم و استوار، بصیرتی دین مدار و پر عیار می طلبد.
از خداوند باریتعالی برای شما و تمامی جوانان میهن اسلامیمان توفیقات روزافزون و بهره وری آرزومندم .
همکلاسی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۰
درود بر تو رفیق شفیق قدیمی
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار