به بهانه انتخابات اسفند ماه ۹۴
با رصد ساده ی اخبار رسانه های مکتوب و فضای مجازی به راحتی می توان حدس زد که چه کسی و یا چه ارگان و حزب و تشکّلی، کمربندهای خود را برای حضور مقتدرانه در انتخابات اسفند ماه ۹۴ و جلوس بر کرسی های سبز بهارستان محکم بسته اند. همین موضوع در مورد مدیران و مسئولان ادارات و نهادها امری نیست که از دید مردم و رسانه ها پوشیده بماند.
کد خبر: ۴۸۳۲۳
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۹ 16 June 2015

کمتر از نه ماه بعد، یکی دیگر از رویدادهای سیاسی و سرنوشت ساز جغرافیای ایران  شکل می گیرد. شاید برای بسیاری از مردم و رای دهندگان این زمان، مدت زیادی باشد اما قطعاً برای کاندیداها، احزاب و ستادهای تبلیغاتی آنان، زمان محدود و اندکی است و شاید از همین روست که در پیدا و نهان، رسمی و غیررسمی، علنی و غیر علنی، فرآیند «تبلیغات» یا همان پاشنه آشیل انتخابات را کلید زده اند. فرآیندی که متاسفانه بعد از گذشت چندین دهه از برگزاری اولین همه پرسی مردمی در ایران، هنوز هم از ساختاری که کمتر مورد انتقاد برگزار کنندگان، رقیبان و رفیقان باشد برخوردار نبوده و آسیب پذیر نشان می دهد.

از همین روست که هر سال و در هر انتخاباتی، ما شاهد  برداشت های متفاوت از نحوه ی برگزاری انتخابات و فرآیندهای پیش، حین و پس از انتخابات هستیم. همین برداشت ها و ذهنیت ها بر شائبه هایی دامن می زند که سلامت انتخابات را زیر سوال برده و هزینه های غیرمادی آن را برای کشور ما بالا می برد.

با رصد ساده ی اخبار رسانه های مکتوب و فضای مجازی به راحتی می توان حدس زد که چه کسی و یا چه ارگان و حزب و تشکّلی، کمربندهای خود را برای حضور مقتدرانه در انتخابات اسفند ماه ۹۴ و جلوس بر کرسی های سبز بهارستان محکم بسته اند. همین موضوع در مورد مدیران و مسئولان ادارات و نهادها امری نیست که از دید مردم و رسانه ها پوشیده بماند. چرا که آنها ناچارند طی روزهای آینده و در مهلت اندک باقی مانده برگه ی استعفای خود را امضا کرده و از خیر آن پست و مقام بگذرند.

به همین خاطر است که انتخابات مدل ایرانی، بسیار پرهزینه است.

چه از نظر هزینه های مادی و چه از نظر هزینه های غیرمادی کاندیدا یا مدیری که در محاسبات خود برای ارزیابی عملکردش و اقبال رای دهندگان به خود کوچکترین اشتباهی بکند، به شدت از چند ناحیه متضرر خواهد شد:

اول: هزینه های کلان مربوط به تبلیغات انتخاباتی

دوم: هزینه از دست دادن پست و مقامی که قطعاً برای رسیدن به آن سالها زحمت و انتظار کشیده بود.

سوم: اعتباری که به قضاوت آشکار عموم گذاشته شده و در صورت شکست در انتخابات می تواند برای آینده سیاسی، کاری و مدیریتی کاندیدای ناکام تاثیر منفی بگذارد.

 

چهارم: توقعات و مطالبات بسیاری که در بین فعالین ستاد انتخاباتی کاندیدای ناکام ایجاد شده و به  نوعی وی را «مقروض» همه ی رای دهندگان و فعالین ستاد انتخاباتی می سازد.

پنجم: آثار و تبعات روحی و روانی بی شماری که به اشکال مختلف بر کاندیدای ناکام برجای می گذارد و از نظر جامعه شناسی و روانشناسی خود را در قالب کینه و کدورت، دلزدگی از روند برگزاری انتخابات، مسئولان و …. نشان دهد.

با این اوصاف چاره کار چیست؟ به هر حال در هر نوع رقابت سنگین از میادین ورزشی گرفته تا عرصه های اقتصادی و سیاسی و آموزشی، شکست و پیروزی دو روی یک سکه است و جدایی ناپذیر. شاید پرسیده شود که: مگر در همان کشورهای پیشرفته جهان اول، شکست وجود ندارد؟!

پاسخ این ابهام را می توان در ساختار کلی انتخابات جستجو کرد.

راهکاری که به رغم آنکه اکثر مسئولان ارشد نظام و حتی نهادهای قانونی بر آن تاکید کرده و نسخه آنرا می پیچند اما باز، این نسخه کمتر در بین مردم خریدار دارد. و آن برگزاری انتخابات به شکل حزبی» است.

به غیر از دو مقطع خاص از عمر سیاسی انتخابات بعد از انقلاب اسلامی، انتخابات حزبی چندان مقبولیت و کارآمدی نداشته است.

اول: انتخابات سالهای نخستین بعد از انقلاب اسلامی

دوم: انتخابات مربوط به دوران اصلاحات

در هر دو این مقاطع، زیرساخت های اساسی و ضابطه مند برای مقبولیت و موفقیت کار حزبی فراهم نبود هر چند که از نظر شکلی مشکل احساسی نمی شد اما در عمل انتخابات حزبی راه به جایی نبردند و در نتیجه سبب شد تا «تحزب» در نظر مردم و رای دهندگان با واژگان منفی نظیر: سیاسی کاری، تقابل و تضاد با نظام، سودجویی، فرصت طلبی و … مترادف گردد.

تردیدی نیست که اگر زمینه و بستر لازم برای فعالیت احزاب و تریبون های رسانه  ای آنها فراهم شود و هر یک از نهادها و تشکلها و احزابی که تنها خود را قبول دارند و خود را تشکّل معتمد مردم و انقلاب می دانند سقف تحمل خود را بالا برده و درصدی از مشروعیت و مقبولیت را برای حریفان و رقیبان انتخاباتی و سیاسی قائل شوند در کنار فرهنگ سازی و ترویج کار جمعی و تحزب از سوی همه ی مسئولان، ترویج و تبلیغ شود، می توان امیدوار بود که حداقل در انتخابات سالهای آتی، به میزانی از این نوع فرآیند مردم سالاری و همه پرسی که شیوه علمی، آزموده شده و مقبول جهانی است و در نتیجه هزینه های مادی و غیرمادی کمتری دارد دست یافت.

تنها در این صورت است که هزینه های یاد شده در ابتدای این نوشتار تقلیل یافته و تبعات مترتب بر «کاندیداتوری فراتی» مرتفع خواهد شد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :