مهدی جهاندیده (مشاور فرماندار اردبیل)
منابعی از کاندیداتوری فرماندار اردبیل در انتخابات مجلس دهم خبر میدهند. شایعه شده است که جواد زنجانی در هفته چهارم خرداد از سمت خود استعفا میدهد تا در رقابتهای انتخاباتی مجلس دهم از حوزه انتخابیه اردبیل، نیر، نمین و سرعین شرکت کند. هر چند که این خبر بیشتر در گستره یک شایعه، دامنه انتشار یافته است، اما اگر شنیدهها و شایعات درست باشد؛ اهمیت استعفای فرماندار مرکز استان از سمت خود به عنوان نامزد انتخاباتی مجلس دهم تحلیل یک شایعه زیرِ تیتر«اگر فرماندار استعفا بدهد» را اهمیت و ضرورت میبخشد.
زنجانی در بهمن ماه ۹۲ با حکم مجید خدابخش به عنوان اولین فرماندار دولت یازدهم در استان معرفی شد.این چهرهی شناخته شده در فضای سیاسی و اجتماعی اردبیل با سابقه و کوله باری از پایمردی در گفتمان اصلاحطلبی؛ وقتی جانشین کاظم دبیر، فرماندار پیشین اردبیل شد؛ وزنها و عیارها در کابینه استانی خدابخش هم مشهود و ملموس شد. اگر روحانی دولتی را از محمود احمدینژاد تحویل گرفته بود که بیشتر به خرابهای میماند، بازسازی بخشی از این مجموعه در مقیاس استانی و شهرستانیاش با جواد زنجانی بود. او که پیشتر در چهار دوره متوالی در شورای شهر اردبیل به «پدر شهر» ملقب شده بود؛ نشان داد که مدیری با «قابلیتهای عرضی» بالایی است. او روح تازهای در کالبد بیجان فرمانداری اردبیل دمید و هویت فرمانداری را که پیشتر از وی به حیاط خلوت مردان احمدینژاد بدل شده بود؛ احیا کرد. گفتمان اعتدال را آنگونه که میباید و میشد در مجموعه فرمانداری اردبیل تعریف کرد تا بدینگونه نسیم اعتدال در کوچه باغ سیاست از حیاط فرمانداری اردبیل بوزد.
او این روزها و در پنجاه سالگی در اوج پختگی و زُبدگی سیاسی قرار دارد. هر چند در هشت سال جنگ تحمیلی و روزهای جبهه و جنگ فرماندهی ورزیده و کارکشته بود، به همان سان هم هشت سال استقامتش در مقابل هجمههای یاران احمدینژاد و انحرافیهای اردبیل مثالزدنی و ستودنی است. «ژنرال چپهای اردبیل»؛ سیاستمداری است که مخالفانش هم او را میستایند. بطوری که یکی از مردان معروف احمدینژاد در یکی از جلسات معروفاش در بارهی او گفت:« زنجانی مردی است که نمیشود او را تحسین نکرد» حال با این پیشینه اگر او در روزهای آخر خرداد ماه سالجاری اتاق کارش در فرمانداری را به قصد بهارستان ترک کند پیروزی محتملترین گزینه پیش روی زنجانی میتواند باشد. او خود را بارها در معرض آزمون موکلانش قرار داده و در چهار دوره متوالی انتخابات شورای اسلامی شهر، منتخب اردبیلیها در پارلمان محلی شده است. به فرض صحت شایعه قصدش برای کاندیداتوری مجلس، او را میتوان یکی از سه نماینده اردبیل در مجلس دهم متصور شد. این یک ادعای واهی یا احساسی هم نیست. دلایل زیادی وجود دارد که این تحلیل را قرین واقعیت میکند.
زنجانی یک تکنوکرات محبوب در فضای سیاسی اردبیل بشمار میآید. شاید او را بتوان «سلبریتی چپ» در اردبیل هم دانست. شایعه حضور او در بهارستان وقتی تقویت میشود که گروههای سیاسی و جریانساز در اردبیل بارها از لزوم نیازشان برای حضور او در بهارستان سخن گفته و دیدارهایی با وی داشتهاند. البته دعوت از وی برای حضور در بهارستان به این دوره محدود و منحصر نمیشود.
در انتخابات پیشین مجلس هم گروههایی از چپها و اصلاحطلبان اردبیل مصرانه و مجدانه در پی تلاش برای دعوت از زنجانی برای شرکت در انتخابات شدند. در آستانه انتخابات مجلس هشتم و نهم اطلاحطلبان اردبیل و بزرگان و معتمدان شهر اجماع کلی برای حضورش در انتخابات داشتند، اما او ترجیح داد تا آرای موکلانش را ارج نهد. زنجانی در آن مقاطع هر چند که میتوانست با «عنوان نماینده مجلس» خطاب شود اما به احترام موکلانش به ریاست و بعدها به نیابت رئیسی در پارلمان محلی اردبیل قناعت کرد. مانیفست زنجانی در سیاست بر اساس «اخلاق و صداقت» شکل گرفته و شاید این مقوله باعث شده تا سیاستمدار پرحوصله اردبیلی در قاب تحلیل «تحلیگران قالبی» نگنجند؛ چرا که او سیاستمداری قالبی نیست.
زنجانی ریشهای به اندازه عمر اصلاحات در فضای سیاسی این گفتمان در اردبیل دارد. او در سال ۷۶ بخشی تاثیرگذار از بدنه اجتماعی- سیاسیای بود که در فضای بسته متاثر از فشار گروههای فشار آن روزها مبلغی راستین برای خاتمی بود. سال ۸۴ که شد که معیارها در همراهی با اصلاحات متفاوت شد. اصلاحطلبان عاریتی رفتند. حلقه فشار یاران تندرو احمدینژاد که فشردهتر شد برخی از مدعیان اصلاحطلبی جای خالی هم دادند تا فشار بیشتر هم شود. زنجانی در هشت سال دولت احمدی نژاد در کنار اروجعلی محمدی دو لیدر اصلاحطلبان اردبیل بودند. آنها سختترین فشارها را تحمل که نه، بلکه به جان خریدند تا اصلاحات همچنان زنده و بالنده بماند. در سالهایی که احمدینژاد هنوز رنگ و بوی انحراف نگرفته بود و چون یک قدیس برای اصولگرایان و راست نشین های اردبیل ارج و قرب داشت، او عیار پایمردی بر سر مواضع بود. زنجانی چپگرا «تک»های تندروها را با ادبیات سیاسی خودش «آچمز» کرد. بسیاری ادبیات او را به لحاظ اشراف به جغرافیای سیاسی اردبیل جامع تر از دوستان چپگرایش هم تعریف میکنند.
زنجانی در فضای سیاسی اردبیل به صراحت لهجه و مشهور است. مواضع سیاسیاش در طول سالها و ادوار مختلف همیشه شفاف و بدون در نظر گرفتن جایگاههای سیاسی بوده و همین صراحت و صداقت سبد محبوبیت اش را فربهتر کرده است.
زنجانی این روزها در میانسالی قرار دارد. از روزهای جوانی با کولهباری از تجربه عبور کرده و به میانسالی رسیده و این روزها در اوج پختگی سیاسی قرار دارد. زنجانی متولد دهم اردیبهشت ماه ۴۴ در محله یقینه خاتون اردبیل است که از ۱۴ سالگی فعالیت های سیاسی و اجتماعیاش را با پیوستن به «سپاه جنگل» آغاز کرد؛ گروهی از جوانان و نوجوانان داوطلب اردبیلی که در سال ۵۸ برای صیانت از جنگل های شمال کشوردر مقابل قاچاقچیان چوب شکل گرفت. آنچه که شاید در قرائت امروزی تر بتوان آن را نوعی فعالیت «ان. جی. اویی» با محور محیط زیست و منابع طبیعی هم توصیف کرد.
جنگ را که عراق بر ایران تحمیل کرد، زنجانی پانزده ساله بود و هنوز تب و اشتیاق اعزام نیروهای داوطلب در سنین نوجوانی چندان در فضای عمومی شکل نگرفته بود. زنجانی در ۵۹ به همراه همرزمانی که بعدتر در قالب ستادجنگ های نامنظم شهید چمران سازماندهی شدند، به جبهه اعزام شد. همرزمانی که در عملیات های مختلف شهید شدند و زنجانی ماند و داغ جنگ و عزیزان بر جسم و جانش به یادگار. جنگ که تمام شد فرمانده گردان خط شکن قاسم را میشد «ژنرالی ۲۴ ساله» دانست که پوتین از پا کند و فرنجاش را آویخت. زنجانی ستاره و قبه ای روی پاگوناش نصب نکرد، راهی مدرسه شد و به تعلیم و تعلم پرداخت. او را میشود معلم سیاستمداری نامید که سخنوریهایش در ۷۶ شدت و حرارت خاصی داشت. روزهایی که سخن گفتن در حمایت از خاتمی چندان آسان نبود و هزینههای خاص خودش را داشت. او در آن روزها نه رادیکال سخن گفت و نه بیخاصیت. اقدامات او در طول دوران اصلاحات تلاش برای تثبیت اصلاحات ایثارگرانه بود. شاید انتخاب شعار« در راه خویش ایثار باید نه انجام وظیفه» به نوعی در انطباق با همین موضوع بود.
شایعه استعفای زنجانی به مقصد مجلس دهم هر چند در قالب انتشار خبری تکذیب شده است اما به نظر میرسد درخواستها از او برای حضور در انتخابات همچنان ادامه دارد. زنجانی هر چند که از لیدرهای گفتمان اصلاحات در اردبیل محسوب می شود اما او از مقبولیت بالایی در بین اصولگرایان معتدل هم برخوردار است و میتواند از آرای اصولگرایان به نفع سبد اعتدال و اصلاحات بکاهد.
از طرفی این روزها شایعه دومی پیرامون زنجانی شکل گرفته است. صدیف بدری در آخرین روزهای اردیبهشت ماه به قصد بهارستان از شهرداری اردبیل استعفا داد. گروهی از اعضای شورای شهر در چندین مورد از زنجانی خواسته اند تا درخواست آنها برای تصدی شهرداری اردبیل را قبول کند. شاید این خواست شورا از فرماندار مرکز استان برای قبول تصدی شهرداری اردبیل در نگاه اول بیشتر شبیه یک «شوخی و فان سیاسی» باشد اما فضای سیاسی نشان داده که چندان هم قابل پیش بینی نیست. زنجانی به واسطه پانزده سال حضور متوالی در شورای اسلامی شهر اردبیل بیشک می تواند شهردار موفقی برای اردبیل باشد. اگر او این مسئولیتر ا قبول میکند کار وی بیشتر به یک ایثار برای شهر و اعتدال میماند، او بارها ایثار کرده و هزینهها داده تا گفتمان اصلاحات و اعتدال سرپا بماند.
شایعه استعفای زنجانی، بحث جانشینی او را مطرح میکند. بی شک چه در نگاه موافقان و چه از منظر منتقدان او کلاس کاری فرمانداری اردبیل را حد یک کلان شهر مرکز استان بالا برده است. زنجانی در کسوت فرماندار اردبیل عملکرد موفقی داشته و میتوان او در ردیف فرمانداران موفق دولت اعتدال معرفی کرد. حال این گزینه پیش میآید که اگر زنجانی فرمانداری را به هر دلیلی ترک کند گزینه اصلاحطلب و معتدلی که هم وزن و هم تراز وی برای جانشینیاش باشد چه کسی خواهد بود؟
به نظر میرسد دست مجید خدابخش برای انتصاب فرماندار جانشین زنجانی پر نباشد و او بیش از هر شخص دیگری تمایل به حفظ فرماندار محبوب در مسئولیت محوله دارد.
هنوز در آستانه خردادماه قرار داریم و تا پایان این ماه، روزها میتواند آبستن اتفاقات دیگری هم باشد. شاید زنجانی ترجیح دهد به جای حضور در بهارستان یا تصدی شهرداری اردبیل، مسئولیت دیگری را عهدهدار شود.