تنها فیلم ایرانی بخش مسابقه جشنواره بینالمللی فجر که برای نخستین بار در این رویداد به نمایش درمیآید، «اروند» تازه ترین فیلم پوریا آذربایجانی کارگردان جوان سینمای ایران است؛ فیلمی که به لحاظ مضمونی حائز اهمیت است، چرا که در دل قصه این اثر سینمایی، داستان 175 غواص شهید ایرانی پیش کشیده میشود.
به گزارش «تابناک»؛ سی و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در بخش مسابقه (سینمای سعادت» با نمایش فیلم «اروند» سومین فیلم سینمایی پوریا آذربایجانی همراه شده است. اثری با فضایی متفاوت نسبت به آثار پیشین این کارگردان که سعید آقاخانی، طناز طباطبایی، مهرداد صدیقیان، امید روحانی، پانتهآ پناهیها، حسین سلیمانی و... در آن به نقش آفرینی پرداختهاند.
مهدی داوری تهیه کننده آثاری چون «پل چوبی» و «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» برای دومین بار پس از «تجریش ناتمام» تهیهکنندگی فیلم جدید آذربایجانی را به عهده گرفته است تا دستیار سابق زنده یاد رسول ملاقلی پور برای نخستین بار فیلم سازی در زمینه دفاع مقدس را تجربه کند.
مطابق با خلاصه داستان این فیلم که نویسندگیاش نیز برعهده پوریا آذربایجانی بوده، یونس جانباز اعصاب و روان دفاع مقدس، حالا بیست و هفت سال پس از پایان جنگ هنوز هم با خاطره همرزمانش روزگار میگذراند. همراه شدن او با یک گروه تفحص اما اتفاقات تازه ای را در این جریان سیال ذهن وارد می کند و ظاهراً از اینجا قرار است به قلب ماجرای کشف پیکر پاک 175 غواص شهید دوران دفاع مقدس پرداخته شود.
در این میان آنچه قابل تامل است، تاکید کارگردان بر غیرسفارشی بودن و سرمایه گذاری بخش خصوصی برای این فیلم است؛ اتفاقی که اگر واقعیت داشته باشد، بسیار منحصر به فرد و غیرمنتظره است، چرا که معمولاً بخش خصوصی سینمای ایران ریسک سرمایه گذاری در آثار دفاع مقدس را نمیکند و فیلمسازان ترجیح میدهند با حمایت کامل و صددرصدی نهادها، مسیر تولید را در پیش بگیرند.
با این حال کارگردان «اروند» اخیراً گفته است: «باید بگویم امتیاز بزرگی که فیلم داشت، این بود که ما توانستیم فیلم دلمان را بسازیم. هیچ سفارشدهندهای وجود نداشت که محدودیتهایی برای داستان یا صحنههای فیلم تعیین کند و بخواهد به این روایت جهت بدهد که این مزیت همکاری با بخش خصوصی است.»
آذربایجانی محدودیتهای همکاری با بخش خصوصی را نیز رد کرده و گفته است: «...هر زمان که فکر میکردم دکور باید ویژگیهای خاصی داشته باشد، یا این تعداد آدم باید در صحنه حضور داشته باشند یا زمان فیلمبرداری در روز باید تا ساعت خاصی به تعویق بیافتد و هر چیزی که من به عنوان کارگردان فکر میکردم لازم است، اتفاق میافتاد. قطعا تهیهکننده بخش خصوصی با مضیقههای مالی روبروست اما تهیهکننده فیلم مرا درک میکرد. به قصه و موضوع و همینطور به من اعتماد داشت و کاملا با من جلو آمد.»
در این میان نکته قابل تامل این است که اروند به عنوان محصول یک کارگردان با سرمایه گذاری بخش خصوصی، یک اتفاق منحصر به فرد برای سینمای ایران محسوب میشود و نمونهای از پرداختن به دغدغههای عمومی بدون سرمایه گذاری «کلان» اولیه هزار و یک نهاد فرهنگی در کشورمان است؛ رویکردی که قطعاً به نفع سینمای ایران نیست.
سینمای ایران نیازمند فیلمسازانی است که دلبستگیهای عمومی نظیر نگاه به شهدا را به دور از قالبهای تکراری و با فرمهای تازه با سرمایه گذاری بخش خصوصی تولید کند اما این محتوا آنچنان تکان دهنده و قابل توجه باشد که تماشاگر در پی خرید بلیت چنین آثار سینمایی باشد و در واقع مردم برای تماشای چنین اثری صف بکشند؛ امری که سالها در کشورهای غربی نیز رخ میدهد و آنها بابت نمایش آرمانهایشان را در قالب فرمهای جذاب از تماشاگر صدها میلیون دلار پول بلیت سینما میگیرند.