کد خبر: ۱۴۲۳۸۴
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۸ 10 December 2015
دکتر وحید ضیایی
سوز سرمای اردبیل که به تنت می خورد ، با همه ی نوستالژیای خزانی و زمستانی این شهر ، کنار صبح های یخ زده و عصر های بورانی ، کنار لبو فروشی های رنگ وارنگ و سنگ فرشهای دهن لقی که تا زانو خیس گل آبت می کند ، کنار آه سرد انبوه بیکاران قهوه خانه نشین در امتزاج دود قلیان و بخار سفید بی خیالی ها ، کنار گنبد های به برف نشسته و پیر مرد های کلاه پوش و کلاه فروش ، کنار همه چیزی که اسم اردبیل را دارد : هفت چشمه ی به اشک نشسته اش ، تا میادین کوچکش ، با نام های بزرگ ، کنار باغی که دیگر ملی نیست و قامت ساختمان هایی که حق درخت های کهن سال را ، سالهاست خورده اند ... بگذریم ...
کنار این همه - با یک دهن آواز گردو فروش - عده ای مثل من ، منتظر یک واقعه ی بزرگند که با بوران اردبیل همواره می آید !
که شال و کلاه کنی هر روز و تا بن دندان پشمینه پوش ، از آن ور دریاچه ی مظلوم از شوراب گذشته ، بگذری و از سراشیبی و سر بالایی های بلندی شهر ، به آخر های آن که برسی ، در محوطه ی بزرگ کناری آن ، حس غریبه ای را بگیری که بعد سالی به دهکده اش برگشته و راه دهکده را شوسه و مردمان را دیر و دور از آن می بیند ... دیر و دور ... که نمایشگاه بین المللی ( . ) میزبان غریب ترین ، بی کس ترین ، مظلوم ترین ... ( اغراق به نظر نیاید ) میهمان سالانه ی شهر است ... یار مهربانی که شعار روشنفکران و میز آرای نمایندگان و پز دکان داران فرهنگی و غریبستان فرهنگیان و صحرای برهوت بازاریان و ... کالای مفقود سبد خانوار ایرانی ست ...
و همه اینها یعنی جمله سازی برای انشایی که غلط نگاشته می شود ...
نمایشگاه کتاب اردبیل ، بر خلاف نمایشگاه های استانی دیگر ، که محل فروش و شناساندن کتاب نویسندگان و ناشران اقصی نقاط کشور است ، هر سال در اردبیل به گل می نشیند و از همان سالی که گاری کتاب ها ، در سرمای زیر صفر درجه ، موجب فرار ناشران بزرگ و کوچک از دوبارگی این آیین متین شد ، همراه با بی خیالی و بی برنامگی مسوولین فرهنگی استان و عدم رغبت عموم مردم ، به اسفناک ترین وضع خود برگزار می شود ... تجربه هر سال شکستی ست که مدام تکرار می شود و متولیانی که گویا اخبار خشونت و تهدید و قتل و ترور شخصیت افراد را به ، خوش خبری فرهنگی ترجیح می دهند ، مثل هر سال در پایان هفته برگزاری ، پرونده ی کتاب را می بندند تا احتمالن ، شوراهای فرهنگی و ریش سفیدان کتاب کوش شهر ، به فردایی نیامده امید ببندند و در خبرگزاری ها و روزی نامه ها پی تیتر های دهن پر کنی برای پست های آینده باشند ...
این متن به هیچ وجه قصد زیر سوال بردن شخص یا دستگاه فرهنگی خاصی را ندارد ، چرا که معتقدیم نیاز به کتاب ، یک نیاز همگانی ست و تا لزوم پرداخت و بهینه سازی اجراییات یک امر فرهنگی در کل جامعه درک نشود ، از تک دست ها صدایی بر نمی خیزد ... به هر حال ناچاریم به تدبیر و امیدواریم به فردا ها ...
- برگزاری نمایشگاه کتاب اردبیل به منوال کنونی جز صدمه به صورت فرهنگی شهر چیز دیگری نیست
- لزوم برنامه ریزی این نمایشگاه در سطح کلان با هماهنگی افراد درجه اول سیاسی و فرهنگی شهر در پای کار آوردن ادارات و سازمان ها و مشارکت عمومی برای سوق دادن احاد مردم به این امر حیاتی نکته ایست که هر سال مورد غفلت قرار می گیرد .
- کتاب حاصل ادبیاتی ست که آداب و ادب می آموزاند ... شاید برگزاری موفق چنین برنامه های ضروری فرهنگی ، به آداب محروصه پروری و ادب حیات سیاسی و اجتماعی و شهروندی مردمان این سرزمین کهن کمکی نماید .
- فرار شخصیت های مهم فرهنگی و فرزندان علمی از این شهر ازدیاد قهوه خانه نشین های دود مند ، به جای شهروندان قانون مند ، بد اخلاقی های سیاسی و بی ادبی های رایج در گفتار و نوشتار برخی خواص و در نهایت سرخوردگی بسیاری از مادران و پدران فرهنگ دوستی که اردبیل را محلی برای زندگی بهتر و فرهیخته تر فرزندان خود در آینده ی دور و نزدیک می پندارند ، تنها بخشی از صدمات پشت گوش اندازی ها و اهمیت ندادن ها به مقوله ای ست که در استان های همجوار جزو مهمترین رویداد ها تلقی می شود .
- از بزرگان و اولیا و اوتاد و ریش سفیدان بی شمار شهر طلب یاری و آمرزش داریم ..


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار