پایگاه خبری ، تحلیلی ساوالان خبر درمطلبی با عنوان 'چه بر سر اخلاق و بشریت آمده است ' به قلم مالک رضایی به موضوع بحران ها و جنگ و خونریزی در برخی از کشورهای اسلامی پرداخته است.
کد خبر: ۱۲۳۶۲۳
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۱ 04 November 2015

 از روزی که«ساموییل هانتینگتون» متفکر امریکایی وهموطن ژاپنی تبار او «فرانسیس فو کویاما» متاع خود را در دنیای فکر و اندیشه با نام «بر خورد تمدنها» و «پایان تاریخ» رایج کردند، جهان اسلام روی آرامش به خود ندیده است.
از افغانستان تا یمن و از پاکستان تا سوریه، تمام حوزه های تمدن اسلامی در آتشی میسوزد که مجریان این تئوریها در تحقق و عملیاتی نمودن آن بر افروخته اند .دریغ که این خطر، یکبار هم در دستور کار سازمان عریض و طویل کنفرانس اسلامی قرار نگرفته است. آنها سوختن و از بین رفتن تمدن بی دفاع اسلامی را در این کشاکش بی رحمانه و نبرد یکطرفۀ از پیش تعیین شده،چنان به تماشا ایستاده اند که گویی شعله های آتش را از کره ای دیگر نظاره می کنند .دراین میان کم نبوده اند ،اندیشمندانی که خطر این تئوری ها را به سردمداران جهان اسلام گوشزدکرده اند .
«سمیر امین» نظریه پرداز معروف مصر که اشتهاری عجیب در رونمایی از برخی توطئه ها و ترفندهای بین المللی دارد، با ذکر دلایل متقنی،«ساموئل هانتینگتون» را نه یک نظریه پرداز ،بلکه کارمند اجیر مراکز اطلاعاتی و امنیتی امریکا دانست که سیاست تهاجمی نئو محافظه کاران امریکایی را در ریشه نی تمدن اسلامی ، تئوریزه می کند .
در حالیکه کشتار سوریه در یک جنگ خانمانسوز از مرز دویست هزار تن گذشته و معادل یک سوم جمعیت آن کشور خانه و کاشانه خود را به سمت اروپا ترک کرده اند ،«آنگلا مرکل»با تبحتر خاصی اعلام می کند که آنها از «کعبه» به سوی ما پناه آورده اند ،اما گویی سردمداران جهان اسلام از این پیام مخرب نیز عمق فاجعه را در نیافته اند .
«داعش غرب ساخته» در میان بهت و حیرت جهانی، هر روز به مغز صدها پیر و جوان و زن و کودک از فاصله نیم متری گلولۀ مرگ شلیک می کند و دنیا از گیرنده های ماهواره ای و شبکه های اینترنتی،چنان نظاره گر این صحنه ها ی واقعی است که فیلم های ساختگی هالیوودی را نمی توان به آن آسانی تماشا کرد.

چه بر سر اخلاق و بشریت آمده است؟
گروههای تروریستی القاعده، النصره ،بوکو حرام» و…. جهنمی از کشت و کشتار به راه انداخته و به زنجیری از اسارت بر گردن هزارن پیر و جوان تبدیل شده اند و روزی نیست که از بغداد، کابل ،قندهار و … صدای انفجاری که دهها نفر را به کام مرگ می فرستد به گوش نرسد.
وقتی دانشمند شوروی شناس فرانسوی خانم دکتر «هلن کارردانکوس» در اثر معروف خود «امپراطوری گسسته» تعداد دامها و احشامی راکه به قصد مصارف گوشتی ذبح شده اند، بسیار کمتر از آمار انسانهایی اعلام کرد که با دستور« استالین» به قربانگاه مرگ رفته اند، زنگ خطر برای همه به صدا درآمد.اما جهان، آنرا نشنید و دنیای متمدن نه تنها بر این جنایات چشم بست، بلکه برای ایجاد توازن وحشت، دست به کار تسلیح جهان شد و نمایشگاهی از مرگ و نیستی را در سراسر جهان به راه انداخت. تا اینکه بالاخره یک جهان لت و پار و دریده شده از دو جنگ جهانی را به سازمان خود ساخته ای به نام «ملل»سپرد و به اصطلاح به رویای بزرگانی مانند «جرمی بنتام»،«مونتسکیو» و «امانوئل کانت» جامه عمل پوشاند. غافل از آنکه بر اندیشه طراحان آن نه «کانت»،بلکه «ماکیاولی» و «توماس هابز»حکوت میکرد.
دنیای فلسفی غرب که شمولی از امریکا تا روسیه دارد،در عملیاتی نمودن تئوری شیطنت آمیز برخورد تمدنها، چنان دست به کار شده است که روزگار،نظیر آنرا ندیده است.گویی که اندیشۀ «پایان تاریخ فوکویاما» پایان تاریخ نیست ،پایان انسانیت است.
آنها به هر نقطه ای از جهان اسلام که رسیده اند سیلی از آتش و خون به راه انداخته اند و جهنمی از وحشت آفریده اند که هر لحظه ندای «هل من مزید» دارد. در همۀ ممالکی از جهان اسلام که وعده«بهار» داده بودند «زمستان مرگ» آفریده اند و هزاران زن و کودک و پیر و جوان را به کام نیستی فرستاده اند. هزاران نفر را در سوریه، عراق، یمن، مصر، لیبی، افغانستان ،پاکستان و … و در ملاء عام سر بریده اندکه چشمان قسی القلب ترین انسانها هم از دیدن آن ،وحشت کرده است.
شلیک گلوله به مغز هزاران زن و کودک مظلوم ،در این نقاط به یک امر عادی بدل شده و از سرهای بریده برای ایجاد رعب و وحشت، اسباب تفریح و توپ بازی ساخته اند.
برای اینکه نشان این جنایت بر چهرۀ شان باقی نمانَد، بر سینۀ هر یک از جانیان ،علامتی از اسم اسلام آویخته اند که مغز متفکر «تئوری برخورد تمدنها »را هم از خود راضی نگه دارند.جنایت را در چهرۀ عوامل خود ، القاعده،النصره،الداعش و… متجلی ساخته اند ، تاهم چهرۀ واقعی خود را در این صحنه ها پنهان نگه دارند و هم به جهانیان و بالاخص مسلمانان بقبولانند که اسلامی که به آن دل بسته اید،همین است. «شارلی ابدوها» هم با کاریکاتورهای منحوس خود بر تکمیل این پازل مدد رسانده اند.
اما این تمام ماجرا نیست .شبکه جهانی میلیتاریسم در تخریب ارزشمندترین آثار و تمدن اسلامی،چنان پیش تاخته است که تبیین آن در سطر و ستونهای محدود نمی گنجد. صد افسوس که این ترفندها چنان در لایه های ضخیمی پیچیده و پنهان گشته است، که دوست و دشمن در آن ره گم کرده اند.
کشوری که از فراز دریای خزر، موشکهای دور برد خود را به اصلی ترین حوزه تمدن اسلامی شلیک می کند به همان اندازه پایه های این تمدن را می لرزاند که آن دیگری با خرج میلیونها دلار روی دیگری ازعملیلت این تاراج را به نمایش گذاشته است. و هر دو چنان توجیهی در عملکردشان فراهم کرده اند که جز با مَثَل معروف «مولوی» نمی توان به تبیین و تحلیل آن پرداخت . جملگی در چهرۀ آن خرسی ظاهر گشته اند که برای حفاظت از خواب راحت و پراندن پشه ای از روی کسی که آنها را به دوستی خود بر گزیده است،سنگی بزرگ بر چهره اش پرتاب می کنند.
بر تو می لرزد دلم، زاندیشه ای،
با چنین خرسی مرو در بیشه ای
چگونه است که آنها درخانمانسوزترین جنگ جهانی ،پاریس را بعد از سقوط به دست نازیسم از ویرانی ویرانگرترین عنصر تاریخ در امان نگه داشتند،و گفتند که این بنای شوق و تمدن را ویران مکن،اما امروز از بقایای تمدن اسلامی در اصلی ترین حوزه آن جز تَلُی از خاکستر به جا نگذاشته اند .
اگر روزی،جنگ خانمانسوز آن خطه که بر سر هیچ و پوچ آغاز شده است به انتها رسد دنیا خواهد دید که از آنهمه تمدن و بقایای آن، جز ویرانه ای باقی نمانده است و تئوری «هانتینگتون»، تمام و کمال به انجام رسیده است.
از تمدن بین النهرین و دمشق و بغداد که آنرا دروازه تاریخ و تمدن می نامیدند جز ویرانه ای باقی نمانده است و نقاطی که طی قرونی متمادی طلایه دار تمدن اسلامی بوده است،اکنون به نیستی و نابودی کشیده شده است.
حوزه تمدنی که روزگاری بهترین دانشگاهها و کتابخانه های جهان را در خود جای داده بود اکنون در آتش تفرقه می سوزد. زمانی که آن منطقه ،پرچم درخشانترین تمدن جهان را به نام اسلام بر افراشته بود ،شوالیه های اروپایی قادر به نوشتن نام خود نبودند .
سوگمندانه وشور بختانه، آنچه که ما امروز شاهد سوختن آن هستیم تمدنی است که به نام نامی اسلام بنا شده است. صد البته که عناصری مانند داعش در این میان ، عوامل و مزدورانی بیش نیستند.آنها صرفا ماموریتی را انجام میدهند که برایشان تعریف شده است و چون ماموریتشان تمام شود همانند موشی که دمشان را بگیرند و بر چاله ای بیندازند به چاله ای از تاریخ خواهند انداخت .اما افسوس که در این میان،گاهی نگاه برخی،به قضیه طوری است که گویی امثال «ولادیمیر پوتین» جد اندر جد در دامان اسلام و ایمان تربیت یافته است .همۀ آنها در رویارویی و ستیزه گری با جهان اسلام ،سروته یک کرباسند و همگی در این رویارویی، کارنامه هایی ننگین دارند.
سردمداران کشورهای اسلامی جز هم اندیشی با هم و به کنار نهادن اختلافات کم اهمیت و توجه به خطری که جهان اسلام را تهدید میکند راه دیگری پیش رو ندارند.
انتهای پیام/
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار