مرور روزنامه‌های چهارشنبه ۸ آذرماه
منطقه‌ای شدن دستمزد؛ ۴ ضرورت و ۲ سناریو، غرب آسیا در آستانه تغییر موازنه قوا، پشت پرده سفر رؤسای سیا و موساد به قطر، لایحه دولت بنای سختگیری مالیاتی ندارد؟، غرش سوخو- ۳۵ در آسمان ایران، توضیح وزارت بهداشت درباره کمبود داروی بیماران قلبی، واریز اولین سود سهام عدالت ۱۴۰۲ در آذرماه و چند صدایی خاورمیانه درباره فلسطین از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۴۰۶۰۳
تاریخ انتشار: ۰۸ آذر ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۷ 29 November 2023

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز چهارشنبه ۸ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که دیدار فرمانده کل قوا با جمعی از فرماندهان نیروی دریایی ارتش، بررسی بحران‌های صندوق‌های بازنشستگی و مشکلات مصوبه مجلس، داستان تکراری اصرار و انکار مازوت سوزی در تهران در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 
 

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

30% سود موثر سالانه به صورت روزشمار | سود آسوده با «داریک»
اطلاعات بیشتر
تبلیغ

yektanet
 

پیامد‌های گسست اجتماعی، هشدار به سیاستمداران

محمدرضا یوسفی شیخ‌رباط طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان پیامد‌های گسست اجتماعی نوشت: یکی از مؤلفه‌های مهم مؤثر بر توسعه اقتصادی، اجتماعی؛ انسجام اجتماعی است. منظور از انسجام اجتماعی، نیرویی است که افراد یک جامعه را به هم پیوند داده و به آنان حس یکی بودن و سرنوشت مشترک را القا می‌کند. این امر در صورت تحقق، دستاورد‌های بزرگی برای کشور به‌همراه دارد. بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که یکی از علل عدم موفقیت برنامه‌های پیش و پس از انقلاب، فقدان عزم و اراده ملی بوده است. مک لئود از گروه مشاوران هاروارد، به‌صراحت این نکته را در گزارش برنامه سوم پیش از انقلاب آورده است. در حالی که یافته‌ها نشان می‌دهد که تقریبا تمامی کشور‌های توسعه‌یافته از انسجام اجتماعی بالایی برخوردارند. این مسئله اهمیت دستیابی به سطح مناسبی از انسجام اجتماعی برای دستیابی به توسعه را به ما نشان داده، ضرورت بازنگری در سیاست‌ها و هنجار‌های اجتماعی را بیان می‌کند. انسجام ملی که از مؤلفه‌های مهم سرمایه اجتماعی است، در سه سطح روابط بین افراد، در روابط میان شبکه‌های اجتماعی و در سطح کلان قابل بررسی است. وجود انسجام در سه سطح یادشده موجب کاهش تنش بین آحاد جامعه، جنسیت، گروه‌های اجتماعی، اقوام، پیروان مذاهب، دولت و مردم، معتقدین به نظام‌های ارزشی متفاوت می‌شود. 

 

هرچقدر نابرابری اجتماعی و احساس تبعیض قومی در یک نظام اجتماعی افزایش یابد، به همان میزان به نارضایتی قومی افزوده می‌شود و نظم درونی جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث تجزیه جامعه به بخش‌های مختلف می‌شود. ازاین‌رو در چند دهه اخیر با وقوع تحولات وسیع جهانی و تأثیرگذاری آن بر امور داخلی جوامع بر اهمیت موضوع انسجام ملی افزوده شده است. یکی از علل مهم رواج خشونت و تجزیه کشور‌ها پس از دهه ۱۹۵۰ به بعد، گسست‌های اجتماعی بوده است. در واقع چسبی که گروه‌ها، اقوام و ادیان را به هم پیوند دهد، از بین رفته، دیگر امکان هم‌زیستی مسالمت‌آمیز وجود نداشت. تجزیه کشور‌ها یا فروپاشی‌ها گاه به علل دینی مانند هند و پاکستان، گاه به علل قومی مانند فروپاشی شوروی سابق، یوگسلاوی و برخی کشور‌های آفریقایی رخ داده است.

 

یکی از اقتضائات دنیای جدید، به‌ویژه با توجه به ورود به عصر دهکده جهانی، گستره زندگی شهری، نرخ بالای تبادل اطلاعات و افزایش سطح علمی جوامع؛ وجود چندگانگی هنجاری و خرده‌فرهنگ‌ها در جامعه است. ارزش‌های سنتی جامعه و از سوی دیگر ارزش‌های متأثر از دنیای جدید در یک رویارویی قرار می‌گیرند و ازاین‌رو چگونگی تعامل میان آن‌ها اهمیت زیادی داشت و نیازمند سیاست‌گذاری دقیقی در ایجاد فضای هم‌زیستی مسالمت‌آمیز برای تحقق انسجام ملی است. سیاست‌هایی که به شکاف اجتماعی دامن زده و به قطبی‌شدن هنجار‌ها میان گروه‌های اجتماعی انجامیده و بستر تعارضات، خشونت و نزاع و دیگر آسیب‌های اجتماعی را فراهم می‌کند. قطبی‌شدن گروه‌های اجتماعی و همین‌طور دولت و مردم منجر به جامعه چندپاره با ارزش‌ها و اهداف متضاد، تضعیف تعهدات اجتماعی و قانون‌گریزی خواهد شد.

ایران کشوری بزرگ به لحاظ جمعیت و وسعت بوده و اقوام و پیروان ادیان و مذاهب مختلف را در خود جای داده است. ازاین‌رو سیاست‌های حکومت‌ها در طول تاریخ دارای اهمیت بوده است. در دوره‌هایی که سیاست‌ها مناسب بوده است، انسجام و وحدت ملی تقویت شده و دستاورد‌های بزرگی برای کشور به دنبال داشته است. سیاست‌هایی که در کشور موجب دوقطبی‌شدن جامعه شده و مردم را به گروه‌های گوناگون تقسیم کند، حس یکی‌شدن را از مردم می‌گیرد. عده‌ای حس مالک‌بودن پیدا کرده و عده‌ای خود را مستأجر و مملوک می‌بینند. در این صورت تعلق به یک واحد مشترک به نام وطن از بین می‌رود. هویت ملی، پرچم ملی، سرنوشت مشترک مفهوم خود را از دست می‌دهند.

نتایج مطالعه‌ای که براساس دوره زمانی سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ انجام شده و شامل ۱۰۹ کشور می‌شود، نشان داد که جوامعی با میزان بالای چندگانگی هنجاری، میزان پایینی از انسجام اجتماعی را دارند؛ و ایران از حیث انسجام اجتماعی در میان ۱۰۹ کشور جهان رتبه ۸۷ و از حیث تشتت هنجاری رتبه ۳۱ در میان ۶۱ کشور را دارد. این امر هشداری جدی برای سیاست‌گذاران کشور است.


اگر آتش‌بس تمدید نشود چه می‌شود؟ 


 جعفر بلوری طی یادداشتی در شماره امروز کیهان با عنوان اگر آتش‌بس تمدید نشود چه می‌شود؟ نوشت: در حال حاضر، مهم‌ترین مسئله یا سؤالی که راجع به جنگ غزه مطرح است این است که، پس از پایان آتش‌بس
-‌که کمتر از یک روز دیگر اتفاق می‌افتد- چه می‌شود؟ آیا آتش‌بس برای سومین‌بار تمدید می‌شود؟ آیا جنگ غزه از سر گرفته می‌شود؟ آیا صهیونیست‌ها با وجود فشار‌های بی‌سابقه افکار عمومی جهان دوباره بمباران مردم، بیمارستان‌ها، مدارس و زنان و کودکان ساکن غزه را از سر می‌گیرند؟
برای یافتن پاسخ‌های احتمالی این سؤال‌ها ابتدا باید نگاهی به مواضع بازیگران فعال جنگ کنیم. دیروز سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی و همین‌طور برخی رسانه‌های عبری زبان به نقل از مقامات رسمی این رژیم تاکید کردند، آتش‌بس برای بار سوم تمدید نمی‌شود و فلسطینی‌هایی که به شمال غزه بازگشته‌اند، باید برگردند در غیر این صورت کشته می‌شوند. از آن سو در آخرین ساعات روز گذشته، برخی رسانه‌ها از جمله رویترز و الجزیره اعلام کردند، سران مراکز اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی به دیدار مقامات قطر رفته‌اند. موضوع این دیدار نیز «بررسی آتش‌بس دائمی» عنوان شد. انقلابیون یمن و حزب‌الله لبنان و مقاومت عراق نیز، تاکید کرده‌اند، با از سرگیری جنایات اسرائیل، آنها، پاسخ‌های متناسب خواهند داد. پاسخ‌هایی که این سه جبهه خارج از غزه به صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها داده‌اند، در کنار «موثر بودن»، «کنترل شده» هم بوده‌اند طوری که جنگ گسترده‌تر نشده و از کنترل خارج نشوند. از آنجایی که یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌های رژیم صهیونیستی، بازگشتن ساکنان کوچ داده شده به جنوب غزه، به شمال این باریکه است، می‌توان اظهارات سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را در راستای مرتفع کردن این نگرانی دانست. به عبارتی می‌توان به عنوان یک احتمال، تهدیدات سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را صرفا یک «بلوف» برای کوچاندن بی‌هزینه ساکنان شمال غزه دانست. صهیونیست‌ها برای کوچاندن ساکنان شمال غزه، کم هزینه نداده‌اند. بازگشتن مردم به خانه‌های هرچند ویران شده‌شان، تمام آنچه را که صهیونیست‌ها با آن همه هزینه رشته بودند پنبه کرده است.
اما این احتمال هم وجود دارد که صهیونیست‌ها حملات خود را از سر بگیرند. آن‌ها با صدای بلند اهدافی را برای این جنگ تعریف کرده‌اند که تاکنون به هیچ یک از آن‌ها نرسیده‌اند. نه غزه و تونل‌هایش را تسخیر کرده‌اند، نه حماس را ریشه‌کن نموده‌اند و نه توانسته‌اند اُسرایشان را یک طرفه آزاد کنند. به عبارتی تا اینجای جنگ باخته‌اند؛ لذا برای احیاء آبروی نداشته‌شان، برای متوقف کردن مهاجرت‌هایی که حالا معکوس شده و برای بازگرداندن ده‌ها هزار سرمایه‌داری که از این سرزمین‌گریخته‌اند، باید «دستاوردی» داشته باشند یا لااقل دستاورد‌سازی کنند. بنابر این احتمال از سرگیری حملات وجود دارد. آن‌ها حتما در اتاق‌های فکرشان به این هم فکر کرده‌اند که اگر حماس نابود یا لااقل تضعیف نشود، دیگر هرگز نمی‌توانند موازنه‌ای را که حیاتشان به آن وایسته بوده را دوباره تنظیم کنند. به عبارتی، این حماس دیگر حماس سابق نخواهد بود و نخواهند گذاشت آب خوش از گلوی صهیونیست‌ها پایین برود؛ لذا احتمال از سرگیری جنایات وجود دارد.
یک احتمال دیگر هم وجود دارد و آن این که، آتش‌بس برای سومین بار تمدید شود. در این صورت، هم صد‌ها صهیونیستی که هنوز در اسارت حماس است، شانس آزادی و زنده ماندن خواهند داشت، هم فشار‌های جهانی و کمرشکن علیه این رژیم کمتر خواهد شد و هم، فرصت لازم برای یافتن راه‌حل‌های دیگر خواهند یافت.
ما فکر می‌کنیم، چه این جنگ پایان یابد، چه آتش‌بس تمدید شود و چه تمدید نشود، صهیونیست‌ها به این زودی نخواهند توانست، کمر راست کنند چون، حماس این بار نشان داد، می‌توان چنان ضربات کاری به اسرائیل وارد کرد که سؤالِ «آیا اسرائیل در حال نابودی است؟» بر سر زبان‌ها بیفتد. تردید نداریم -شما هم تردید نداشته باشید- در نهایت نیز، اسرائیل قبل از جنگ غزه، با اسرائیل پس از جنگ غزه، تفاوت‌های بنیادینی خواهد داشت. همین‌طور حماس قبل از این جنگ با حماس بعد از این جنگ. این موضوع درباره یمن و حزب‌الله لبنان و مقاومت عراق نیز صدق می‌کند. همین حالا هم، اسرائیل با اسرائیلِ ششم اکتبر به قبل تفاوت‌های بنیادینی دارد. همین‌طور سربسته بگویم، سران یکی از کشور‌های همسایه به یکی از مقامات بلند پایه کشورمان گفته است:
«وقتی وزیر خارجه آمریکا به دیدارم آمد گفت، اسرائیل از درون متلاشی شده است.» گزارش‌های متعددی در معتبرترین رسانه‌های دنیا منتشر شده که می‌گویند، پس از ضربه بزرگ ۷ اکتبر مقاومت، اداره کامل امور اسرائیل به طور کامل به دست آمریکایی‌ها افتاده است.

 

مانع مهم تداوم رشد اقتصاد مثبت


 مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان مانع مهم تداوم رشد اقتصاد مثبت نوشت: انتشار جزئیات گزارش رشد اقتصادی در تابستان امسال توسط مرکز آمار، نکات مهمی را درباره وضعیت اقتصادی کشور نشان داد که توجه به آن‌ها برای تحلیل وضعیت پیش روی اقتصاد ایران ضروری است. براساس اعلام مرکز آماردر نیمه نخست امسال رشد اقتصادی با نفت ۷.۵ و بدون نفت ۵.۱ درصد بود. اگرچه باید توجه داشت که اساسا اثر نفت بر رشد اقتصاد ایران فراتر از فاصله ۲.۴ واحد درصدی است. رشد درآمد نفتی یکی، دو ساله اخیر که به دلیل افزایش نسبی صادرات نفت و جهش قیمت نفت رقم خورده است، علاوه بر تاثیر مستقیم زنجیره فعالیت‌های نفتی در رشد اقتصادی کشور، تاثیر غیرمستقیم از طریق تزریق درآمد‌های نفتی بیشتر به بخش‌های مختلف اقتصاد ایفا می‌کند. در هر حال رشد اقتصادی مثبت خبر خوبی است و نشان می‌دهد حداقل بخشی از اقتصاد کشور راه افتاده است، اما چرا فقط بخشی؟
در حقیقت مسئله اصلی رشد اقتصادی ایران در نیمه نخست امسال، وابستگی آن به درآمد نفت است. اگرچه تلاش‌های دولت سیزدهم در افزایش نسبی فروش نفت با وجود تحریم ها، در کنار سایر عوامل جهانی موثر بر افزایش فروش نفت ایران، قابل تقدیر است، اما جزئیات این نرخ رشد نشان می‌دهد که پایداری رشد اقتصادی متکی به درآمد نفت است و همچنان بخش‌هایی از اقتصاد به دلایل مختلف توان جهش اقتصادی و رشد مداوم ندارند. به طور خاص رشد ۳.۷- درصدی بخش کشاورزی و صفر درصدی بخش صنعت و معدن بدون احتساب نفت نشان می‌دهد که بخشی از اقتصاد ایران به دلایلی که بعضا (حداقل در کوتاه مدت) ارتباطی به عملکرد دولت فعلی ندارد منفی است. بخش کشاورزی همچنان از تازیانه سنگین خشکسالی آزرده است و بخش صنعت و معدن به دلیل ناترازی برقی و گازی و سایر عوامل ساختاری مخرب فضای کسب و کار در رکود به سر می‌برد. در حقیقت رشد اقتصادی در بخش کشاورزی با مانع خشکسالی و کمبود منابع آب رو به روست و رشد اقتصادی در بخش صنعت به سد کمبود برق در تابستان و قطعی گاز در زمستان برخورد می‌کند؛ لذا باید نتیجه گرفت که مهم‌ترین مانع بر سر راه تداوم رشد اقتصادی بالا، ناترازی انرژی است.
با این توضیحات باید سراغ این مسئله رفت که برنامه جامع دولت سیزدهم برای ناترازی انرژی چیست؟ مجموعه طرح‌ها و ایده‌هایی که در حوزه اقتصاد در دولت سیزدهم پیگیری می‌شود نشان می‌دهد که برنامه چندان جدی برای جبران ناترازی انرژی در دست نیست. اگرچه نمی‌توان انتظار رفع این معضل را در کوتاه مدت داشت، اما برنامه‌های افزایش ظرفیت استخراج گاز و ساخت نیروگاه‌های جدید در کنار برنامه‌های جدی مدیریت مصرف و بهینه سازی مصرف انرژی نیاز به مجموعه‌ای از اقدامات غیرقیمتی و بعضا قیمتی دارد. به ویژه اقدامات غیرقیمتی از قبیل سرمایه گذاری در کاهش مصرف انرژی با بازگشت سرمایه از محل صرفه جویی که سال هاست روی میز دستگاه‌ها و در جلسات مختلف دولت‌ها دست به دست می‌شود، باید در محوریت کار قرار گیرد؛ لذا انتظار می‌رود که مجموعه اقدامات لازم برای بهینه سازی مصرف انرژی با هدف کاستن از محدودیت‌های پیش پای رشد اقتصادی کشور، بیش از پیش در دستور کار قرار گیرد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار