امروز با جستجوي صفحات سايت هاي خبري و فضاي مجازي، چندان اطلاعاتي از مختصات جغرافيايي استان اردبيل، ظرفيت هاي طبيعي و جاذبه هاي بي بديل آن پيدا نمي كنيم؛ اين قاعده نامبارك در شبكه هاي تلويزيوني و ساير بخش ها نيز سرايت دارد پرسشي كه مطرح مي شود اين است كه چه دلايل و زمينه هايي موجب "غربت تاريخي" اردبيل شده و خواسته يا ناخواسته، اين قطعه طلايي ايران را در "بن بست" قرار داده اند؛ آيا واقعيت تلخ موجود ناشي از ضعف اطلاع رساني نهادهاي مسئول و رسانه ها است؟ يا نبود زيرساخت هاي حمل و نقلي،رفاهي و ...؟
دومين كاروان قطار گردشگران خارجي با
هماهنگي شركت هاي تركيه و آلمان حامل اتباع كشورهاي اروپايي در هفته هاي
پيش از مرز ايران- تركيه و از مسير ريلي وارد كشورمان شد و مسيرش همانند
هميشه به اصفهان، يزد، شيراز و كرمان هدايت شد! اين مصداقي از دهها دليل مي
تواند باشد كه بخش عمده "غربت تاريخي" اردبيل، نبود زيرساخت هاي حمل و
نقلي است...بگذريم و بگذاريم كه نداشتن امكانات، خود قصه پرغصه و البته
مستمسكي براي شادي و خنده عده اي هست كه براي تدوام تفريح شان هم كه شده،
شايد مصلحت در اين باشد كه با امكانات موجود بسوزيم و بسازيم.
امروزه اغلب فعالان صنعت توريست گرداني براي معرفي جاذبه هاي كشورمان كمتر علاقه دارند تا استان اردبيل را بدين منظور انتخاب كنند؛ مديران اين بخش در فضاي رقابتي براي جذب و جلب رضايتمندي مشتريان خود سعي مي كنند با درنظر گرفتن امكانات حمل و نقل مدرن، خدمات فرودگاهي، امكانات هتلينگ و دهها فاكتور ديگر، تصميم بگيرند و لذاست كه با شرايط موجود در استان اردبيل و نبود حداقل هاي لازم نبايد انتظار داشت كه متخصصان اين حوزه دلشان براي اردبيل بسوزد و براي گسيل كردن منابع پايدار اتفاقي جديد را براي اين مرز و بوم رقم بزنند.
از طرفي ناگفته پيداست كه امروزه صنعت توريست گرداني هم بمانند خيلي از رشته هاي ديگر در انحصار عده اي خاص قرار دارد كه مي توانند منابع ذيقيمت ناشي از حضور گردشگران را به اهداف از پيش تعيين شده سوق داده و منافع حاصله را نصيب كساني بكنند كه در فروش خدمات، سهمي هم براي مديران بنگاههاي گردشگري قائل هستند.
در حوزه اطلاع رساني از قابليت هاي كم نظير توريستي استان اردبيل نيز بايد پذيرفت كه در ادوار مختلف هيچ وقت مديران قوي و توانمند در حوزه ميراث فرهنگي و گردشگري براي استان اردبيل معرفي نشدند كه بتوانند با يك برنامه و استراتژي مشخص و هدفدارو از طريق بهره مندي از ظرفيت هاي رسانه اي خارجي و داخلي و تريبون هاي رسمي و غيررسمي براي معرفي شايسته استان، حق زايل شده را از احيا كنند؛ضعف مفرط در سيستم مديريت ميراث فرهنگي و گردشگري استان به حدي است كه امروز در اين سيستم توانايي معرفي حداقلي قابليت هاي استان هم وجود ندارد و آقايان غافل! دلشان را به يك سري بروشور خوش كرده ا ند، ابزاري كهنه كه ساليان سال است كنار گذاشته شده و ديگر استانهاي موفق در اين عرصه خود را به ابزارها و روش هاي علمي و روز دنيا مجهز كرده اند.
"اردبيل" با افتخار به "حسيني" بودنش مي بالد؛ سرزميني آكنده از عشق به حضرت امام حسين(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع)؛اگر در موتورهاي جستجوگر اينترنتي واژه "اردبيل" را مرور كنيم بي گمان، اين خطه اعتبار خود را از صفت "حسيني" و "ابوالفضلي" بودنش دارد كه اگر اين لطف بيكران الهي و عشق به "ابوالفضل" نبود و ما منتظر بودجه و پول و امكانات مي مانديم، چه بسا واژه "بن بست" به مفهوم مطلق آن براي استان اردبيل مصداق داشت؛ كساني كه براي برانگيختن حس غرور اردبيلي ها، دم از "شيخ صفي" و دهها شخصيت برجسته اين خطه مي زنند بهتر است كارنامه و عملكرد خود را در معرفي شايسته استان به دنيا و ايران به افكار عمومي استان و دوستداران اين قطعه بهشتي عرضه كنند.
اگر در بحبوحه رقابت انتخابات پيش رو مجلس شوراي اسلامي، كسي ادعا كرد كه حق استان را در موضوع وجيزه حاضرخواهد گرفت بايد از او بپرسيم كه چه سهمي تاكنون در اين زمينه داشته است كه اكنون مي خواهد به ابتناي صندلي سبز بهارستان آن را مطالبه كند؛ امروز خارج ساختن استان اردبيل از "غربت تاريخي" وظيفه يكايك آنهايي است كه دلشان براي استان مي تپد،نماينده اي كه بدون توجه به سرنوشت تراژدي گونه پروژه راه آهن اردبيل، بار ديگر از سر مصلحت انديشي بي مورد به وزير راه راي مثبت مي دهد، نبايد خود را همدرد و همراه مردم بداند.
یادداشت از علی اکبر روح نواز
احسنتم