مرور روزنامه‌های یکشنبه ۱۵ مرداد
بازگشت طبری به اوین، چوب حراج به اموال باشگاه‌ها، احکام سنگین می‌تواند بازدارنده باشد؟ استقرار موشک‌های مجهز به هوش مصنوعی در نیروی دریایی سپاه، مواضع مجلس یازدهم در قبال دولت‌های دوازدهم و سیزدهم، ابعاد بحران در صندوق‌های بازنشستگی، نان روی موج گرانی، جنگ قدرت در پاکستان، اشتباهات پزشکی و بیماران بی‌دفاع و آتش سوزی گسترده در صد‌ها هکتار از جنگل‌های مریوان از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۱۸۵۶۳
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۴ 06 August 2023

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز یکشنبه ۱۵ مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که فراز و فرود کارنامه ۲ سالگی دولت، آمار دقیق سهمیه‌ها و شرایط پذیرفته شدگان رشته‌های تخصصی پزشکی، ابعاد بحران در صندوق‌های بازنشستگی و پشت پرده بازی خطرناک ناتو در مسکو در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

 

 

 

اخبار بد زودتر هضم می‌شوند!


پروین قائمی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان اخبار بد زودتر هضم می‌شوند! نوشت: رالف دایلی، نویسنده امریکایی در کتاب «هنر تفکر شفاف» می‌گوید که انسان‌ها در دهه‌های اخیر متوجه شده‌اند رژیم غذایی نامناسب، بیماری‌های مرگ‌آوری، چون دیابت و سکته را به همراه می‌آورد، به همین دلیل در رژیم غذایی خود تغییرات زیادی را ایجاد کرده‌اند، اما اکثر ما متوجه نیستیم اخبار بد در بدن ما همان کاری را می‌کند که شکر می‌کند. هضم شکر برای بدن و مخصوصاً مغز، کاری بسیار ساده، اما پیامد‌های آن خطرناک است.
کار رسانه‌های خبری این است که مغز ما را با اخبار کوچک تغذیه کنند. این تکه‌های کوچک وقتی به صورت مجزا دریافت می‌شوند، در ما ایجاد ناراحتی نمی‌کنند و هضم آن‌ها هم دشوار نیست و ما هم با بلعیدن آن‌ها احساس سیری نمی‌کنیم، اما وقتی به صورت مجموعه درمی‌آیند و به شکلی مستمر در معرض آن‌ها قرار می‌گیریم، دقیقاً مانند یک انسان معتاد، مدام نیازمان به آن‌ها بیشتر می‌شود و از تغذیه با کتاب‌های مفید و مطالب سودمند فاصله می‌گیریم و فرایند تفکر در ما تعطیل می‌شود. اخبار بد حکم شکلات‌های رنگی را برای بدن دارند که ظاهراً لذیذ و خوش‌طعم هستند، ولی به مرور بدن را دچار فقر غذایی و کمبود ویتامین‌ها و مواد مغذی لازم می‌کنند. ما امروز در برخورد با اطلاعات و اخبار بد به جایی رسیده‌ایم که ۲۰ سال پیش در مورد برخوردمان با غذا‌ها رسیده بودیم، لذا باید فکری به حال تغییر رژیم غذایی خود کنیم.
اخبار بد بسیار سریع‌تر از اخبار خوب هضم می‌شوند و تأثیر ماندگارتری در ذهن و ضمیر انسان به جا می‌گذارند، علتش هم این است که افراد با اخبار بد احساس همذات‌پنداری می‌کنند. رسانه‌ها هم از این ضعف انسان‌ها به خوبی آگاهند. زمانی که پلی می‌شکند و ماشینی از روی آن سقوط می‌کند، همه رسانه‌ها روی این موضوع متمرکز می‌شوند و کسی درباره اینکه اساساً یک پل چرا باید این قدر سست باشد که به این آسانی فرو بریزد، سؤالی نمی‌پرسد. همه به دنبال مدل ماشین و راننده و مسائلی از این دست هستند.
انتشار اخبار بد در رسانه‌ها به تدریج ما را به این نتیجه می‌رسانند که داریم در محیطی پرخطر زندگی می‌کنیم که حتی مجال لحظه‌ای آرامش را هم به ما نمی‌دهد، در نتیجه دائماً دچار اضطرابی هستیم که منشأ آن را نمی‌شناسیم و در تصمیم‌گیری‌های‌مان مؤثرند و کام‌مان را تلخ می‌کنند. طبع انتخاب‌گری رسانه‌ها و زاویه نگاه آن‌ها به حوادث و جریانات باعث می‌شود ما نقشه‌های اشتباه از خطر‌های اصلی موجود در اطراف‌مان در ذهن داشته باشیم. خطر‌هایی که رسانه‌ها با اخبار بد خود در ذهن ما برجسته می‌کنند، خطر‌های اصلی در زندگی ما نیستند و غالباً هم برای تغییر آن‌ها کاری از دست‌مان ساخته نیست. ما دائماً در معرض اخبار تروریسم هستیم و کاری هم نمی‌توانیم در این زمینه انجام دهیم، چون تروریست‌ها- مخصوصاً از انواع دولتی آنها- در دنیا را نمی‌شناسیم و اگر هم بشناسیم، زورمان به آن‌ها نمی‌رسد!
متأسفانه مخاطبان رسانه‌ای اعتیاد و اشتهای سیری‌ناپذیری به اخبار بد پیدا کرده‌اند و تیتر‌های بد، افشاگری‌های دروغ، جنجال‌های ژورنالیستی و اخبار حوادث برای‌شان جذاب است. این مخاطبان خود را در معرض ابتلا به سرطان جدیدی قرار می‌دهند و اگر هم پژوهشگران و دلسوزان واقعی بخواهند آن‌ها را از این کار منع کنند، تصور می‌کنند توطئه‌ای در کار است تا جلوی فهم حقایق اجتماعی توسط شهروندان را بگیرد! در حالی که این گونه نیست و رسانه‌هایی که از اخبار بد فاجعه می‌سازند و آن را مثل یک سرگرمی لذت‌بخش به خورد جامعه می‌دهند، عملاً اختلافات و گرفتاری‌های روانی خود را فرافکنی و سیستم عصبی جامعه را تخریب می‌کنند.
پیشینه خبر‌های بد که امروز بیش از همیشه در صدر اخبار داخلی و خارجی قرار دارند، به صفحات حوادث روزنامه‌ها برمی‌گردد، البته امروز اخبار قتل‌ها و خیانت‌ها بسیار زننده‌تر و گسترده‌تر از گذشته منتشر می‌شوند. در گذشته هر چند وقت یک بار داستانی خبرساز و جنجالی می‌شد، اما امروزه در هر ساعت و بلکه دقیقه‌ای چند خبر جنجالی، اعصاب جامعه را زیر شلاق می‌گیرند. در دهه ۷۰ برای مدتی جنایات خفاش شب و قاتل زنجیره‌ای منطقه غرب تهران تیتر روزنامه‌ها بود. در ابتدای دهه ۸۰، موضوع شهلا جاهد، قاتل همسر ناصر محمدخانی جنجال‌ساز شد. اخیراً هم اخبار اسیدپاشی و زورگیری در شهر‌های مختلف باب شده است و هر روز هم ضریب نفوذ و سرعت انتشار بیشتری پیدا می‌کنند. هر چند امروزه شکل و جنس اخبار بد تغییر کرده‌اند، اما رسانه‌ها و صفحات حوادث آن‌ها همچنان گریبان مخاطبان را چسبیده‌اند و رها نمی‌کنند، لذا سیل خروشان اخبار بد، به خطری جدی تبدیل شده و درمان عاجلی را طلب می‌کند. سونامی جدی‌ای که سلامت روانی شهروندان ایرانی را تهدید می‌کند و مهم‌ترین عامل ایجاد احساس عدم‌امنیت در خیابان‌هاست، سونامی سرطان‌وار اخبار بد است که هر روز و هر ساعت به افراد جامعه حقنه می‌کنند که در معرض خطرات جدی هستند. برخی از مخاطبان به قدری به شنیدن و خواندن اخبار بد عادت کرده‌اند که صبح خود را با خواندن صفحات حوادث روزنامه‌ها شروع می‌کنند. با گسترش فزون‌تر اخبار بد در جامعه، جدال‌های سیاسی پیرامون آن‌ها هم پررنگ‌تر می‌شوند و نخبگان به جای آنکه در مورد خطرات چنین رویه‌ای هشدار دهند، خود به آن‌ها دامن می‌زنند و خطرات روان‌شناختی و اجتماعی بی‌شماری را برای جامعه به ارمغان می‌آورند و بر نگرانی‌های بی‌شمار مخاطبان می‌افزایند.

 


امان از این درد!


رضا صادقیان روزنامه‌نگار طی یادداشتی در شماره امروز همدلی نوشت: رضا صادقیان - فیلم منتشر شده دوربین‌های مدار بسته مرکز نگهداری و توانبخشی نیلوفر آبی بوشهر که وظیفه نگهداری معلولان ذهنی را دارد، وحشتناک و به تعبیری دقیق‌تر بی‌اندازه ترسناک است.
از تکرار جمله‌های کلیشه‌ای عبور کنیم. واقعیت آنکه معلولیت محدودیت است. هزینه است. روزگار را به سختی گذراندن است. ویران شدن سلامت روی سر و بدن انسان است. برای یک عبور و مرور ساده در شهر و تهیه نیاز‌های روزمره عذاب کشیدن است. در شهر‌هایی که زیرساخت‌های مناسب برای تردد معلولان نبوده و نیست و گاهی مسیر تردد معلولان آنقدر با شیب تند و بد ساخته شده است که انتهای استفاده از آن راه فقط به آسیب بدنی منجر خواهد شد، معلول بودن تحمل ناملایمتی‌ها در ابعاد ریز و درشت است. معلولیت درد کشیدن است.
فیلم منتشر شده مرکز نگهداری و توانبخشی تصویر هولناک آینده نه چندان دور است. تصویری که با تکیه به عبارت‌های درست و اخذ نتایج عجیب و غریب درباره حذف غربالگری مرحله دوم توسط مدیران و نمایندگان مجلس و با کمک بازوی رسانه‌ای توجیه‌گر در حال کامل شدن است. تصویری که قرار است چند سال آینده شاهد آن باشیم و حال مشغول تماشای آن شدیم، ناراحت می‌شویم، اما این تصویر قرار است بخش جداناپذیری از سال‌های نه چندان دور باشد. به راستی چرا؟
تولد فرزندان مبتلا به سندروم دان به دلایل مختلف از جمله مخفی نگاه داشتن و یا نبود پرونده پزشکی مادران باردار از گذشته تا به امروز بوده و هست، برخی خانواده‌ها با توسل جستن به برخی افکار فاقد اعتبار در گذشته و امروز اقدام به انجام آزمایش‌های غربالگری نمی‌کنند و متاسفانه باعث تولد فرزندانی ناقص‌الخلقه می‌شوند. چنین اتفاقی در برخی از کشور‌های اروپایی و آمریکا براساس عقاید خرافی خانواده نیز رخ می‌دهد. متولد شدن کودکانی که نه تنها توانایی انجام کار‌های عادی را ندارند، بلکه خانواده‌ها برای کنترل رفتار آنان می‌بایست به پزشک مراجعه کنند، هزینه‌های درمان از جمله خرید دارو، بستری در بیمارستان و مراکز نگهداری را پرداخت نمایند. بی‌تردید بروز چنین رفتاری از سوی برخی خانواده‌ها انجام می‌شود، اما در شرایطی که این رفتار از سوی سیاست‌گذار مورد حمایت قرار بگیرد، چه بسا در آینده‌ای نه چندان دور به جای جوانی جمعیت و تولد فرزندان سالم، شاهد تولد نوزادن سندروم دان بیشتری باشیم.
هنگامه‌ای که شماری از مدیران اجرایی و یا مشاوران کارنابلد برای حذف غربالگری از روند درمان مادران باردار خوشحال می‌شوند و برای پیشنهاد و یا تصویب آن در کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی به کادر درمان تبریک عرض می‌کنند و از پیامد‌ها و هزینه‌های تحمیلی به خانواده‌ها برای نگهداری فرزند بیمار بی‌اطلاع هستند و تصاویر خشن مرکز نیلوفر آبی را نادیده خواهند گرفت، اما این سوی داستان واقعیت متفاوت است، باید شاهد بروز دوباره و تکرار رفتار پر از خشونت با معلولان ذهنی در سایر مراکز باشیم. فرزندانی بی‌گناه که فقط به دلیل انجام نشدن یک آزمایش عادی با مغز و جسمی ناقص پا به این دنیای پر از گرفتاری گذاشته‌اند و حال خودشان یکی از همان مشکلاتی شده‌اند که امکان رفع آن به وسیله دانش پزشکی امکان‌پذیر بوده است و تنها به این دلیل که عده‌ای به اسم کاهش هزینه‌های بارداری و نگهداری کودکان چنین فرآیندی را حذف کرده‌اند، باری سنگین و عذاب‌آور شده‌اند در زندگی خانواده‌ها.
مشکلات، کمبود‌ها و درد‌های خانواده‌های ایرانی گرفتار در تورم، اجاره‌نشینی، کاهش مصرف کالری روزانه، داشتن دندان پوسیده و خراب، فقیرتر شدن سبد خانوار، حذف شدن هزینه‌های سفر و... دچار کاستی شده است و‌ای کاش تولد فرزندان ناقص بیش از گذشته این مشکلات و درد‌ها را بیشتر نکند.

 

گاندو‌ها در زمین اقتصاد می‌خزند!


سید محمد بحرینیان طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان گاندو‌ها در زمین اقتصاد می‌خزند! نوشت: یک. می‌دانیم سال‌هاست محور اصلی اقدامات خصمانه برخی قدرت‌ها علیه ایران، اقتصاد است. به جنگ اقتصادی علیه کشورمان باور داریم و می‌دانیم دشمن در تهاجم خود، صرفا از روش‌های سنتی و روشن بهره نمی‌برد بلکه از اقدامات نامتعارف و پنهان هم نهایت استفاده را می‌کند. امکان ندارد آمریکا و اسرائیل و برخی هم‌پیمانان آن‌ها، در عرصه سیاست، مذاکرات خارجی، رسانه و حتی محیط‌زیست،
 جاسوس پروری کنند، ولی از اقتصاد صرف‌نظر کنند. اگر برای جاسوسی از مذاکرات بین‌المللی و مسائل هسته‌ای ما «گاندو» تربیت می‌شد، امکان ندارد گاندو‌های بسیاری جذب و تربیت و راهی عرصه‌های اقتصادی کشور نشوند.
دو. اگر از دستگاه‌های نظارتی پرسیده شود، خواهند گفت ما زمین‌بازی اقتصاد را تحت نظر گرفته‌ایم و با متخلفان هم برخورد کرده‌ایم. این البته درست است، اما به نظر می‌رسد عمده برخوردی که با مدیران و فعالان اقتصادی متخلف صورت گرفته، ناظر به افرادی است که باانگیزه‌های شخصی و برای کسب منافع بیشتر از طرق نامشروع، اقدام خلافی کرده‌اند. بحث ما این نیست، با اختلاس گران و رانت‌خواران باید برخورد شود که همین حالا هم در جریان است، اما آن دسته از مدیران، مشاوران و
 تصمیم سازان اقتصادی که خلاف شخصی هم نمی‌کنند، اما مسیر اقتصاد کشور را با
 تصمیم سازی‌های خود به سمت پرتگاه پیش می‌برند یا شرایط زندگی مردم را دشوارتر می‌کنند، چه وضعیتی پیدا می‌کنند؟ آیا آن مدیر ظاهرا سالمی که تصمیماتش، یک مجموعه یا سازمان را تباه می‌کند، زیر نظر هستند؟
سه. یک نمونه ساده را بررسی کنیم: چندی پیش، در شرایطی که تمام مؤلفه‌های اقتصادی و سیاسی، ثبات نرخ ارز و سایر شاخص‌های بازار تا حداقل چند ماه آینده را تصویر می‌کرد، یک رسانه اقتصادی، طی یک روز بیش از
 ۱۵ خبر و گزارش و تحلیل پیرامون احتمال گران شدن خودرو منتشر کرده و در اغلب آن‌ها با واژه‌هایی ترسناک و هشداردهنده، درحالی‌که بازار خودرو به‌تازگی کمی رنگ آرامش دارد، سعی کرده تقاضا را در این بازار به‌شدت بالا برد و خریداران غیرمصرفی را به سمت این بازار سوق دهد. 
یک تحلیل پیش‌پاافتاده این است که بگوییم شاید این رسانه، با یک خودروساز یا واردکننده خودرو قراردادی دارد تا قیمت را بالا ببرد و به همین سطح اکتفا کنیم، اما اگر کمی هم به سوابق آن رسانه و رفت‌وآمد‌ها و ارتباطاتش دقت شود، شاید ماجرا از این هم پیچیده‌تر و در جهت اخلال اساسی در یک بازار موردنیاز مردم باشد.
چهار. بحث این است که برخی آمار‌ها و اطلاعات اقتصادی، کم‌اهمیت‌تر از اطلاعات حساس امنیتی و نظامی نیستند و امروز که پیشانی جنگ ما اقتصاد است، شاید مهم‌تر هم باشند. از سوی دیگر تحلیل و نظارت بر سمت‌وسوی سیاست‌گذاری‌های اقتصادی، به تحلیلگران و اقتصاددانان خبره احتیاج دارد و دقت بسیار می‌طلبد. شناخت افراد و جریان‌های نفوذی در حوزه اقتصاد، احتمالا نیازمند تقویت بازو‌های اقتصادی و علمی دقیقی است که بیش از آن‌که به دنبال عوامل تخلف باشند، در پی یافتن افراد و سیاست‌هایی باشند که خروجی عملکردشان تخلف و فساد در سطح گسترده باشد.
پنج. علیرضا اکبری، جاسوس دو تابعیتی ایرانی-انگلیسی را به یادآوریم که چندی پیش اعدام شد و واکنش عجولانه دولت انگلستان هم بیش‌ازپیش پرده از ارتباطات خارجی و جاسوسی او برداشت. اکبری در ساختار‌های رسمی کشور ما، مهره‌ای امنیتی بود که روی پیشانی‌اش، جای مهر خودنمایی می‌کرد و حتی مخالف سرسخت برجام بود. نفوذی‌ها، لزوما غرب دوستان کروات زده نیستند و گاهی دقیقا در نقطه مقابل باید به دنبال آن‌ها گشت؛ هرچه هست برخی تصمیم‌ها نشان از آن دارد که جست‌وجویی در نظام اقتصادی کشور، می‌تواند نتایج عجیبی در پی داشته باشد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار