مرور روزنامه‌های دوشنبه ۲ مرداد
فرستاده امیر قطر در تهران، قطع آب و قطع برق و توفان خاک و شن در زاهدان، رفتار اروپا تحت رصد دقیق تهران، ایران در سوگ چهار افسر مظلوم راهور، کمک از هوش مصنوعی برای مهار پرونده ها، آمار‌های خانه خراب کن اعتیاد دانش‌آموزان و بی‌سابقه‌ترین تنش داخلی اسرائیل و اصلاح طلب‌ها وانتخابات مجلس از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۱۶۴۸۳
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۷ 24 July 2023

به گزارش«تابناک» روزنامه های امروز دوشنبه 2 مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که ترور 4 مامور پلیس راه توسط تروریست ها در سیستان و بلوچستان، رنج‌های120 روزه، چراروسیه سنگ اندازی می‌کند، برگزاری راهپیمایی 500 هزار نفری علیه نتانیاهو و بانك‌ها در صف مقدم خلق پول در صفحات نخست روزنامه های امروز شده است.

 
 

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله هالی منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:

 

 

 

دولت و بخش خصوصی تعارض یا تعامل؟

حجت میرزایی طی یادداشتی در شماره امروز شرق نوشت:  گویا لازم است برای چندمین بار یادآوری کنیم نظام اقتصادی بر پایه سه رکن «دولت، بازار و جامعه مدنی» یا «سیاست، اقتصاد و اجتماع» شکل گرفته است. این سه‌گانه نه از من است نه از نظریه‌پردازان ایرانی و نه اساسا یک تصویرپردازی آرمانی و انتزاعی است بلکه سیر تحول نظام اقتصادی دست‌کم از انقلاب صنعتی به این‌سو همین را به تصویر می‌کشد. پیش‌از‌آن نیز نمونه‌های تاریخی متعددی از نقش و تأثیر تشکل‌ها در تحولات و اصلاحات مدنی و آرام یا پیشگیری از تعارضات و ستیزه‌گری‌ها دیده می‌شود. تنش‌های بزرگ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرن نوزدهم که به اصلاح نظام سرمایه‌داری و بنیان‌گذاری نظام تأمین اجتماعی منجر شد، یکی از نمونه‌های مهم تاریخی برای فهم این اضلاع و ابعاد سه‌گانه است. دکتر شریعتی به‌درستی آن را «به سر عقل آمدن سرمایه‌داری» خوانده است و به‌روشنی توضیح می‌دهد که نظام سرمایه‌داری با بازبینی عاقلانه دریافت یا باید تن به فروپاشی نظام اقتصادی و اجتماعی موجود و خاموشی ماشین تولید سرمایه‌دارانه و سازوکار انباشت سود دهد یا باید دست از طمع‌ورزی تمامیت‌خواهانه بردارد و از بخشی از سود خود چشم‌پوشی کند و آن را با کارگران ‌سهیم شود. بنابراین پذیرش و به‌رسمیت‌شناختن قدرت تشکل‌های کارگری و کارفرمایی بخشی از عقلانیت تاریخی و زمینه‌ساز اصلاح و تداوم این نظام بوده است. همچنین تحولات قرن بیستم به‌ویژه بحران‌های اقتصادی و اجتماعی به‌روشنی نشان می‌دهد تعامل و تعادل میان سه رکن دولت، بازار و جامعه مدنی یک شرط اجتناب‌ناپذیر برای حرکت بی‌تعارض و بی‌تنش با رعایت منافع عمومی دولت و مردم است. شرط این تعامل هم‌چنان ‌که از زبان شریعتی گفته شد هم درکی عقلانی از این ضرورت و هم فهم و پذیرش و تحمل و مدارا و به‌رسمیت‌شناختن اقتصاد (بازار و بخش خصوصی) و اجتماع (نهادهای مدنی به‌ویژه تشکل‌های فراگیر شهروندان و صاحبان کسب‌وکار) است. در هفته‌های اخیر نمونه‌های متعددی از رفتار تنش‌آلود و تهاجمی بخشی از دولت به هر دو نهاد نادولتی یعنی بازار و جامعه مدنی شکل گرفته که در روزگار پرتنش و نیازمند تعامل و گفت‌وگوی بیشتر عجیب و غیرقابل فهم است. تلاش برای تصرف خانه اندیشمندان علوم انسانی، حمله به کنسرت‌ها و محافل فرهنگی و هنری دارای مجوز قانونی و تهاجم به دانشگاه‌ها هم در فرایندهای متعارف و قانونی ارتقا و پویش علمی و اتهام تلاش مخرب و ساختارشکنانه به آنها نمونه‌هایی از این رفتار نااندیشیده و غریب است. در این میان تلاش گروهی برای برهم‌زدن انتخابات قانونی و پراستقبال اتاق بازرگانی با اتهامات و بهانه‌های مختلف از همه غریب‌تر و غیرقابل فهم‌تر است. آنچه بیش از همه این رفتار را نافهمیدنی و نگران‌کننده می‌نماید، یکی این است که دولت در حساس‌ترین دوران تاریخی خود از حیث اعتبار و پشتوانه اجتماعی، مالی، سازماندهی و کارشناسی و تنش‌های فرامرزی به سر می‌برد و از سوی دیگر بیش از هر زمان و روزگار دیگری به کمک بخش خصوصی و بازار برای تأمین مالی مستقیم و غیرمستقیم و تداوم و استمرار نظام تولید و توزیع و پیشگیری از تنش‌های اجتماعی و سیاسی نیازمند است.

 

 

گویا برخی از تندروها با تفکیک و انتزاع ذهنی سیاست از اقتصاد و اجتماع فراموش کرده‌اند‌ بیش از 80 درصد منابع امروز خزانه دولت از مالیات همین صاحبان کسب‌و‌کار تأمین می‌شود. دست‌کم نیمی از درآمد ارزی صادرات غیرنفتی را همین صادرکنندگان بخش خصوصی برعهده دارند. گویا فراموش کرده‌اند اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی ایران به‌عنوان مهم‌ترین تشکل فراگیر اقتصادی و اجتماعی سابقه‌ای 130ساله یعنی دست‌کم 20 سال بیشتر از دولت مدرن در ایران دارد و امروزه نماینده هزاران تولید‌کننده و بازرگان در صدها سندیکا، اتحادیه و نهاد صنفی و رسته‌ای است که از تولید صدها هزار کالا و خدمتی که تولید ملی را شکل می‌دهند، از معدن تا کالاها و خدمات نهایی و توزیع انرژی تا حمل‌ونقل و خدمات مالی را برعهده دارند و در ارتباط تنگاتنگ مالی و اجتماعی و تولید و فعالیت با کارگران و خانوارها و سازمان‌های بخش عمومی دولتی و غیردولتی‌اند. گویا فراموش می‌شود که بار اصلی مؤسسات خیریه و نهادهای خیرجمعی و حتی تأمین بخشی از کالاها و خدمات همگانی بر عهده همین بنگاه‌ها و تشکل‌های بازاری و انجمن‌های بخش خصوصی است. گویا فراموش می‌شود بازار و بخش خصوصی در سال‌های اخیر بار اصلی تحریم‌های طولانی، کرونا، خفگی مالی و عمیق‌ترین رکود تورمی صدساله اخیر را بردوش کشیده است و بدتر از آن هر روز و ساعت در معرض تصمیمات بی‌ثبات‌کننده دولتی است. حتی در مقایسه با فضای پرتنش برخی بنگاه‌های بخش عمومی در سال‌های اخیر، بار اصلی مالی و اجتماعی افزایش دستمزد کارگران و تعامل و همکاری با تشکل‌های کارگری برای حفظ اشتغال و زیست همکارانه و پیشگیری از تنش در محیط‌های کارگری در سال‌های تورم کم‌سابقه یا تحمیل تعطیلی ناشی از قطع برق و گاز یا کمبود ارزی بر دوش همین بخش خصوصی بوده است. از این‌رو‌ به نظر می‌رسد برای کمک به حل بخشی از مسائل موجود یا دست‌کم پیشگیری از ایجاد تعارض بیشتر، دولت بازار و جامعه مدنی را آن‌گونه که هست به رسمیت بشناسد و منافع خود را در زیست همکارانه با آنها جست‌وجو کند نه در تعارض با آنها.

 

 

مذاکره با آمریکا؛ واقعیت یا رویا؟!

صلاح‌الدین هرسنی  طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: وزارت امور خارجه روز شنبه میزبان وزرای پیشین خارجی یعنی دکتر کمال خرازی، منوچر متکی، علی‌اکبر صالحی و محمدجواد ظریف بوده است. در واقع دیدار این وزرای پیشین امور خارجه با حسین امیرعبداللهیان فرصتی را

به وجود آورد تا بتوانند در قالب یک برنامه هم‌اندیشی بابت مهم‌ترین پرونده‌های سیاست خارجی کشور در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی به ویژه مساله پرمناقشه و پروبلماتیکی چون مذاکره با آمریکا تبادل‌نظر کنند. اگرچه گفته شده است که این‌گونه دیدار‌ها در دستور کار وزارت امور خارجه بوده و در گذشته نیز چنین هم‌اندیشی‌هایی شکل گرفته، اما به نظر می‌رسد این هم‌اندیشی جدید بیشتر متاثر از آمادگی فضا‌های ادراکی و ذهنی یعنی نقش پررنگ و برجسته دیپلماسی واسطه‌ای مقامات عمان و همچنین چراغ سبز‌های مقامات تهران حول محور یک «توافق موقت» است.

اول اینکه اگر تَرَکی بر یخ روابط تهران- واشنگتن ایجاد شود و دو کشور بر اساس عقلانیت و با در نظر گرفتن مصالح و منافع ملی به سمت تنش‌زدایی حرکت کنند، قطعا می‌تواند رخداد و اقدام مناسبی باشد، به ویژه آنکه در شرایط حاضر مساله آن است که نباید از تابوی مذاکره با آمریکا ترسید و از عاقبت بازخورد آن نگران بود، چون آمریکا به جای نقش‌های واسطه‌ای، خواهان مذاکره مستقیم با ایران است، لذا نیازی به فرصت‌سوزی نیست. با این همه وقتی به واقعیت‌های آشکار و پنهان چنین رویدادی نظری افکنده شود، به این نتیجه می‌رسیم که این‌گونه هم‌اندیشی‌ها و اساسا مساله‌ای به نام مذاکره با آمریکا قبل از آنکه مبتنی بر رویداد عینی و واقعیت باشد، بیشتر به رویا شبیه است. این منطق و گمانه به چند جهت قوت می‌گیرد.

دوم آنکه مساله رابطه با آمریکا با سد بزرگی چون اصولگرایان به ویژه اعضای جبهه پایداری مواجه است. در واقع آمریکا‌ستیزی به هویت آنها تبدیل شده و رابطه آنها با مساله‌ای به نام آمریکاستیزی، به یک رابطه هستی‌شناختی و آنتولوژیکال تبدیل شده است و اگر روزی فرش آمریکاستیزی از زیر پای‌شان کشیده شود، شاید چیزی برای گفتن نداشته باشند. در واقع جریان اصولگرا و در راس همه آنها اعضای جبهه پایداری خود را نماینده و محور انتقام از آمریکا برای مردم خاورمیانه می‌دانند. در شرایط حاضر نیز همین اصولگرایان به ویژه در عصر یکدست‌سازی قدرت هیچ اعتقادی به مذاکره با آمریکا ندارند و شاید هرگونه رابطه محتمل در آینده را به منزله خیانت به آرمان‌های نظام بدانند. در شرایط حاضر تصور و پندار جریان اصولگرایی بابت مذاکره با آمریکا این است که چرا دوباره پای عوامل خسارت‌بار یا همان «غرب‌گرایان» یعنی همان کسانی که برجام را نخوانده امضا کرده‌اند، باید به میان بیاید؟ چرا باید تجربه تلخ گذشته دوباره به واسطه نقش‌آفرینی‌های بی‌نتیجه این عوامل تکرار شود؟ تحت این شرایط نیازی به «دیپلماسی التماسی» نیست. سوم آنکه اگر پیش‌فرض ما بر این باشد که مذاکره با آمریکا بنا به مصالح و منافع ملی امری ضروری باشد، لذا در شرایط فورس‌ماژور و اضطراری عبور از آن همه شعار‌های ضدآمریکایی برای جریان اصولگرایی بسیار سخت و گران خواهد بود. مساله چهارم و مهم‌تر آنکه تصور غالب تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران دستگاه دیپلماسی این است که دیپلماسی دولت سیزدهم به واسطه تعقیب راهبرد اتکا به شرق به ویژه ارتباط با چین و روسیه در مسیر درستی قرار گرفته و نیازی نیست که پای غرب به چنین مسیری باز شود. تحت این شرایط بهتر آن است که وزرای امور خارجه در این دورهمی‌ها، عطای مذاکره و ارتباط با آمریکا را به لقایش ببخشند و زحمت کشور و مردم را بیش از آنچه هم‌اینک هست، بیشتر نکنند.

 

 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار