کد خبر: ۱۱۱۶۰۳۶
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۳ 21 July 2023

تابناک رضوی: زیستن به قاعده محسبات را عقلانی ترین شیوه زندگی می دانیم. انسان به وصف خردمندی اهل حساب و کتاب است. از دیرباز هم چنین بوده است. منتها اصحاب ظاهر، یک جور چرتکه می اندازند و با دستان کوچک خود وجب می کنند. اهل معرفت اما حساب و کتاب را می سپارند به عیار الهی و با کرم او می سنجند. به این خاطر است که بُردِ این ها، عالم را در بر می گیرد. حکایت کربلایی ها از این جنس است. واقعا هم همین طور است اگر آدمی، کربلا را که بخواند و به امروز نگاه کند خواهد فهمید که یاران اباعبدالله(ع) در برابر آورده جان، ابدیت را برداشته و جهان جاودان را به نام خویش سند زده اند. از آن طرف انسان محاسبه گر به صف مقابل می نگرد و می پرسد آنها که از حسین بریدند و عاشورا را از آن طرف به سیاحت نشستند، چه بردند؟ به چه نتیجه‌‌ای رسیدند؟ آیا جز مرگ به دست یافته دیگری رسیدند؟ آن هم مرگی که رستاخیزش به جهنم گره می خورد. اگر زندگی طلب و طالب روزی خوردن بر سفره "عند رب" هستیم باید خود را به کاروان شهدا برسانیم. بدانیم چنان که استاد صفائی حائری، در صفحه 58 کتاب خون خدا، می گوید،"تصمیم‌‌های ما محکوم و محبوس لحظه‌‌هایی بسیار محدود است؛ لحظاتی که گرفتار بودیم، بچّه مریض بوده، پول نداشتیم یا دربه‌‌دری کشیدیم. در این لحظات، چنان از مسیرمان بُریدیم و نامرد شدیم که هیچ کجای تاریخ موجود نبوده و حتی‌ نمی‌توانیم اسمش را بیاوریم!" همان روز عاشورا هم از این دست مردمان کم نبودند. خوب ترین شان آن فردی بود که به امام قول داد که برود و امانت مردم را برساند و برگردد برای یاری حجت خدا اما وقتی رسید که سر ها به نیزه بود. او آمد اما دیر شده بود. ما هم گاهی می رسیم که خیلی دیر می شود. حواس انسان حسین باور باید همیشه به تکلیفش باشد. آن هم در زمانه ای که "ناگهان چقدر زود دیر می شود" می داند که گاه لحظه ای تعلل، او را معلول شرایطی می کند که دیگران نوشته اند. ماجرای توابین و فقیه سرآمدشان سلیمان بن صرد خزاعی، پیش روی ماست. امروز هم اگر پای مان سست شود، سفت زمین خواهیم خورد. هوشیار باشیم. ماندن پای حق را تمرین کنیم. به فرداها فکر کنیم. با عجله خط های کج و معوج ننویسیم. به قول استاد، اگر ابن‌سعد یک روز، ده روز، یا یک ماه دیگر را دیده بود، دستش را به خون حسین آغشته می‌‌کرد؟!" معلوم است که نه. اما " آن کسی که با آن شتاب می‌خواست به ری برسد، " و اگر گندم پیدا نکرد به جویش بسنده کند، می شود اولین نفری که تیر به سوی حجت خدا می اندازد و دیگراه را هم گواه می گیرد که در حضور ابن زیاد گزارش دهند که او اولین نفر بود. اولین نفر بود که آخرین تارهای وصل به حق را هم به دست خود پاره کرد اما چه شد؟ چه دستاوردی یافت؟ این عجله در جنگ با حجت خدا به تیغ انتقام مختار جواب گرفت. بی آن که حتی از گیاهان ری بخورد. امروز هم ماجرا همین است. اگر به غفلت برگزار کنیم، اگر با شتاب به سمت ناحق برویم، اگر منافع مان را جوری ببینیم که در مسیر حجت خدا نباشد، دور نخواهد بود که کنار عمر سعد بایستیم و اشقیا را گواه گیریم که ما به گلوی حقیقت تیر انداخته ایم. خود را دور نبینیم که غفلت و دنیا خواهی، همه چیز را خیلی زود پیش می آورد. بکوشیم اگر امروز تعلق خاطر ما را دور کرده است از حق، راه را به دنبال حُر و زهیر برویم تا به حسین(ع) برسیم. هرکس در هر عصر و نسل به حسین نرسد، راه به سعادت نخواهد برد. هوشیار باشیم...

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار