مرور روزنامه‌های دوشنبه ۱۶ آبان
تاریخ سازی ساحلی بازان با چهارمین طلای جهان، ۲۵ سال زندان برای بادیگارد‌های اسیدپاش! نتانیاهو و چالش تشکیل کابینه، ریشه‌یابی ورود دانش‌آموزان به اعتراضات، دستور ارزی رئیس‌جمهور به بانک مرکزی، هفته آینده عبور از پیک آنفلوانزا، عبور پدافند ایران از «اس ۳۰۰» و شوک بزرگ به تولید چگونه رخ داد؟ از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز را شامل می‌شود.
کد خبر: ۱۰۷۵۷۰۰
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۴ 07 November 2022

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز دوشنبه ۱۶ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که ضرورت مرزبندی با خشونت طلبی و توجه به اراده مردم در سخنان قالیباف، بیم و امید در بازار سرمایه، دستور ارزی رئیسی به بانک مرکزی و قهرمانی تیم ملی کشتی فرنگی در جام جهانی و قهرمانی تیم ملی فوتبال ساحلی در جام بین قاره‌ای در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.



 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛


تلخی‌های دهشتناک نافرمانی دلار

محمدصادق جنان‌صفت طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان تلخی‌های دهشتناک نافرمانی دلار نوشت: قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد ایران روز شنبه از ۳۶۰ هزار ریال نیز فراتر رفت. به این ترتیب نرخ تبدیل هر دلار آمریکا به ریال ایران در بلندترین نقطه تاریخی ایستاد و نشان داد سخنان چند روز پیش رییس بانک مرکزی درباره آرامش در بازار ارز چقدر بی‌اعتبار بوده است. رسیدن نرخ تبدیل هر دلار آمریکا به ریال ایران به بالاترین نرخ راز‌ها و تلخی‌های دهشتناکی در پشت و پنهان خود دارد که به برخی آن‌ها در ادامه اشاره می‌شود؛


یکم- واقعیت این است که اراده و خواست نهاد‌های قدرت در ایران در همه سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی دست‌کم در حرف و سخن این بوده و هست که نرخ تبدیل دلار در پایین‌ترین اندازه باشد و کاهش ارزش ریال به دلار را نشانه کاستی و ناتوانی دانسته و می‌دانند. در صورتی که این اراده و آشکار کردن عمومی این خواست واقعی نبوده و نیست و تنها در حرف بوده و تمایلی برای مهار تورم دلار در بالاترین سطوح حاکمیت وجود نداشته است که بسیار تلخ و دهشتناک و نشانه‌ای از فریب شهروندان ایرانی است. قدرت خرید ریال از ۱۳۵۷ تا امروز حدود یک سه‌هزارم سقوط کرده است و متناظر با این سقوط، ارزش ریال در برابر ارز‌های معتبر خارجی به ویژه دلار آمریکا نیز به همین میزان سقوط کرده است، در صورتی که فرض کنیم دولت‌ها و نهاد‌های قدرت در این دهه‌ها هم واقعا اراده کرده بوده‌اند، قیمت دلار را پایین نگه دارند و نتوانسته‌اند این وضعیت نشان از ناتوانی و ناکارآمدی نظام سیاسی برای پایین کشیدن ارزش پول بزرگ‌ترین خصم خود است.

دوم- تجربه تاریخ اقتصاد ایران به ویژه در دهه‌های تازه‌سپری‌شده نشان می‌دهد بازار ارز به آرامی، اما به صورت پایدار سایر بازار‌ها از جمله بازار کار، بازار کالا، بازار پول و فعالیت‌های گوناگون مثل بخش صنعت، بخش تجارت خارجی و نیز دیگر فعالیت‌ها در بخش واقعی اقتصاد مثل سرمایه‌گذاری را زیر نفوذ خود گرفته است. می‌توان به این نتیجه تلخ رسید که کارکرد اقتصاد ایران در این دهه‌ها ناکارآمد و بی‌فایده و تنها برای عبور از روز‌های پی‌در‌پی بوده است. از همین جا می‌توان نتیجه گرفت که نظام سیاسی در کلیت خود نتوانسته مدیریت کارآمدی در اقتصاد به مثابه رکن اصلی زندگی شهروندان اعمال کند؛ بنابراین همه دولت‌های پس از جنگ با هر گرایش سیاسی و همه مدیران ارشد اقتصادی در سیاست و اقتصاد فاقد توانایی برای اداره بهینه کشور بوده‌اند.

سوم- واقعیت دهشتناک دیگر رسیدن نرخ هر دلار آمریکا به ۳۶۰ هزار ریال این است که شهروندان ایرانی به دلیل وابستگی ایران به واردات نهاده‌های دامی و واردات شماری از کالا‌های اساسی و نیز سهم قابل اعتنای واردات در تنظیم بازار هر سال تهیدست‌تر از سال پیش شده و در برابر افزایش رفاه شهروندان کشور‌های دیگر احساس بدی پیدا کرده‌اند. رخداد اندوه‌بار در این دهه‌ها و با سیاست‌های ارزی نادرست که برای شهروندان آشفتگی روحی- روانی پدیدار کرده است، رشد شتابان درجه نابرابری در میان ایرانیان است. تثبیت نرخ ارز در برخی سال‌ها و رها کردن آن در سال‌هایی دیگر به دلیل نبود سیاست‌های ارزی کارآمد و تاثیر منفی تفاوت نرخ‌ها و توزیع رانت و فساد از مسیر نرخ ارز دردناک‌ترین رخداد تاریخی است که شهروندان ایرانی را آزار می‌دهد.


چهارم- قیمت هر دلار آمریکا در سال‌های ۱۳۹۱ تا امروز که تحریم‌های آمریکا تشدید شده است، نزدیک به ۳۵ برابر شده؛ یعنی رشد ۳۵۰۰ درصدی که به طور میانگین برابر با ۳۵۰ درصد در سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ است. این در حالی است که قیمت هر دلار آمریکا در سال ۱۳۸۱ نزدیک به ۸ هزار ریال و در سال ۱۳۹۱ نزدیک به ۱۲ هزار ریال بوده است. با یک محاسبه ساده می‌توان فهمید که در یک دهه پیش از دهه ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ قیمت هر دلار آمریکا در بدترین وضع فقط دو برابر شده است. این میزان اختلاف فاحش در تبدیل نرخ دلار به ریال در دو دهه پشت سرهم نشان‌دهنده قدرت اثربخشی تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران است.
پنجم- نرخ تبدیل دلار به ریال در دهه تازه‌سپری‌شده نشان می‌دهد ساختار اقتصاد ایران که به سیاست خارجی گره خورده است پیامد‌های ترسناکی بر زندگی و آینده ایرانیان و میهن دارد و ادامه این وضعیت باز هم زندگی عادی ایرانیان را تلخ‌تر خواهد کرد.

 

 

فهم مطالبه، کلید حل بحران

ژوبین صفاری طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: عزت الله ضرغامی روز گذشته گفت: «با بازجوی اصلی آن‌ها صحبت کردم، آن فرد گفت من یک عمر بازجویی کردم، از آدم‌های درشت سیاسی بازجویی کردم و این چند روز چند صد نفر از افراد بازجویی را کردم و این سخت‌ترین بازجویی من بود، زیرا نه من می‌فهمم آن‌ها چه می‌گویند و نه آن‌ها می‌فهمند من چه می‌گویم.»


بله این درست همان نقطه‌ای است که از روز اول همه جامعه‌شناسان و کارشناسان دلسوز در خصوص آن سخن گفتند. واقعیت آن است که زبان بسیاری از مسئولان امروز نه تنها به دهه هشتادی‌ها که با سایر نسل‌ها نیز هر کدام به فراخور تفاوت پیدا کرده است. نمی‌توان انتظار داشت زمان بایستد و با همان ادبیات، افکار و طرز نگاه چند دهه گذشته با مردم سخن گفت. ادامه اصرار بر این شکاف نتیجه مثبتی برای هیچ گروهی به همراه نخواهد داشت. در بهترین حالت که خبری از منازعه نباشد قهر گفتمانی همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و جامعه دیگر سلامت حال و روان خود را باز نمی‌یابد. تقلیل دادن اعتراض‌ها به نوع پوشش و حتی مسائل اقتصادی و گشایش‌های جزیی برای کنترل وضعیت هم همان خطای شناختی است که به دلیل بهره نبردن از دانش جامعه شناسی در سپهر تصمیم گیری رخ داده و همچنان در حال ادامه یافتن است.


به نظر می‌رسد حتی دولتمردان فعلی هم همچنان با همان شیوه عکس‌های یادگاری و گفتگو با عده‌ای از دانش آموزان یا افراد جامعه قصد دارند تا فضا را آرام کنند. این در حالی است که حلقه مفقوده این وضعیت عدم مفاهمه مطالبات مردم در هر سطحی است که تنها به دهه هشتادی‌ها هم معطوف نمی‌شود. به نظر می‌رسد آنچه امروز بیش از هر چیز به آن نیاز است بهره گیری از دانشمندان بی‌طرف و دلسوزی است که در حوزه علوم اجتماعی از سال‌ها پیش هشدار‌ها را داده‌اند، اما کمتر کسی به آن گوش سپرده است. لازم است تا برای رسیدن به فهم مشترک دست از اظهارنظر‌های تحریک‌آمیز برداشته شود و در فضای همدلانه و البته پذیرش قصور‌ها سعی در بهبود وضعیت کرد. در غیر این صورت معلوم نیست که همچنان بتوان با همان رویکرد‌های قبلی گام بر جاده توسعه گذاشت.


آنچه در این بین اهمیت دارد پذیرش اشتباه در وهله نخست و سعی در جبران اشتباه است. دولت گاه در مسائل اقتصادی هم، همچنان تجربه‌های اشتباه گذشته را تکرار می‌کند و هم در رویکرد اجتماعی همچنان بر همان منوال سابق عمل می‌کند. در این برهه به نظر می‌رسد لاجرم به فهم مطالبات جامعه هستیم حتی اگر امروز با پرخاش آن را مطرح می‌کنند. باید پذیرفت که این پرخاش محصول انباشت نادیده شدن‌های متوالی طی سال‌های گذشته است که بهتر است جبران شود و این خشم را با همدلی آرام کرد.

 

پیامد‌های بازگشت نتانیاهو

حامد رحیم پور طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان پیامد‌های بازگشت نتانیاهو نوشت: بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل با پیروزی در انتخابات سه‌شنبه، بار دیگر آماده می‌شود تا قدرت را در سرزمین‌های اشغالی در اختیار بگیرد آن هم بدون نیاز به ائتلاف با مخالفان و رقبای سرسخت خود. اتفاقی که می‌تواند در تحولات منطقه تاثیر گذار باشد. از فروردین ۱۳۹۸ که دومینوی انتخابات زودهنگام در اسرائیل آغاز شده‌بود تا به امروز هیچ ائتلافی نتوانسته‌بود اکثریت قابل توجه کرسی‌های کنست، پارلمان اسرائیل را از آن خود کند و تشکیل ائتلاف‌های شکننده با ۶۰ یا ۶۱ رای در کنست باعث شده بود که به سرعت دولت‌ها یکی پس از دیگری سقوط کنند. اما انتخابات هفته گذشته، مسیر را برای تشکیل یک ائتلاف قدرتمند و همچنین یک دولت پایدار به ریاست بنیامین نتانیاهو با کسب ۶۴ کرسی هموار کرد. سؤال اول این است که چرا نتانیاهو در شرایط داشتن پرونده سنگین فساد، موفق به پیروزی چشمگیر درانتخابات شد؟

سؤال دوم نیز این است که با روی کار آمدن دوباره حزب لیکود و نتانیاهو، چه تغییری در نگرش‌ها و سیاست‌های کنونی رژیم پدید آمده و چه تأثیری در فضای منطقه به جا می‌گذارد؟ واقعیت این است که با پیروزی حزب نتانیاهو تحلیل‌های پس از انتخابات اسرائیل خوش‌بینانه نیست، زیرا محوریت اکثر نگرانی‌ها را درباره ظهور راست افراطی، وخامت احتمالی با همسایگان در منطقه و حتی با مهم‌ترین متحد خود یعنی آمریکا برجسته می‌کند.

به نظر می‌رسد پنج عامل موجب موفقیت نتانیاهو شد؛

۱-همواره اکثریت عددی بیشترین آرای جامعه اسرائیل دراختیار احزاب دینی و راست دراسرائیل بوده است، نتانیاهو در یک سال گذشته با تجربه ۱۲ سال سابقه نخست وزیری و چیرگی سیاسی خود، توانست قاطبه این فراوانی آرا شامل احزاب دینی صهیونیستی و حریدی مانند ائتلاف «صهیونیسم دینی - عوتسما یهودیت»، حزب «شاس» و حزب «یهودیت تورات» را از آن اردوگاه خود کند و با آن‌ها ائتلاف کند تا سبد لیکود پرتر از قبل شود.

۲-با توجه به فراوانی آرای اتباع یهود و مهاجرین ارتدوکس روسیه، نتانیاهو با حفظ مواضع انتقادی خود نسبت به مثلث لاپید - گانتز و بنت از رویکرد مقامات حاکم بر تل آویو نسبت به جنگ اوکراین ونزدیکی به زلنسکی انتقاد کرده وهمواره به دنبال مدیریت ارتباط با مسکو بود تا بتواند آرای بسیاری از مهاجرین روس را به سبد لیکود بیفزاید.

۳-نگرانی‌های امنیتی درجامعه یهودیان به ویژه یهودیان مذهبی و با گرایش راست به شدت افزایش یافته است. درگیری‌های کرانه باختری هم‌اینک مسلحانه هم شده و شهروندان اشغالگر صهیونیست نگرانی واقعی از فروپاشی امنیت رژیم صهیونیستی را دارند و بسیاری نیز حتی این نگرانی را نشان از فروپاشی دولت یهود قلمداد می‌کردند. در این بین نتانیاهو خودرا به عنوان تنها شخصیتی که خواهان سخت گیری‌های بیشتر در دو قضیه کلیدی و مهم برای صهیونیست‌ها، یعنی یهودی سازی کامل قدس شریف و دیگری افزایش شهرک سازی در کرانه باختری است، نمایش داد و ازهمین سخت گیری‌ها به نفع خود در رقابت‌ها بهره جست.

۴-شخص نتانیاهو مهارت سیاسی وظرفیت خارق العاده‌ای درخلق فشار‌های سیاسی دارد. او درجریان این دور از رقابت‌ها نیز از هر فرصتی برای حمله به دولت ائتلافی بنت – لاپید نهایت استفاده را برد. نتانیاهو بلافاصله پس از توافقات اولیه بر سر ترسیم مرز بین لبنان و اسرائیل در میدان نفتی و گازی کاریش با هوشمندی حمله علیه لاپید را برای افزایش آرای سبد لیکود کلید زد. او همواره بر این خط می‌دمید که لاپید بسیار عجولانه و برای بهره گیری‌های انتخاباتی با دشمنی واقعی یعنی حزب ا... لبنان تبانی کرده و پشت پرده امتیازاتی داده است، اما نتیجه انتخابات اخیر و بازگشت نتانیاهو به قدرت بدون ائتلاف با رقبایی سرسخت، پیامد‌هایی در سطح منطقه‌ای نیزخواهد داشت. طبیعتا باتوجه به این که احزاب راست افراطی از موافقان شهرک سازی‌ها و مخالف جدید راهکار تشکیل دو دولتی در سرزمین‌های اشغالی هستند، روی کار آمدن چنین افرادی در راس کابینه اسرائیل، به تشدید تنش‌ها با گروه‌های مقاومت فلسطینی دامن خواهد زد، آن هم در وضعیت متشنج این روز‌های کرانه باختری و شکل‌گیری گروه‌های تازه تاسیس مقاومتی مانند «بیشه شیران» که حتی می‌تواند آتش جنگ را تسریع کند.

همچنین اختلاف دولت نتانیاهو با دولت دموکرات آمریکا بسیار بیشتر از دولت لاپید خواهد بود. یادمان نرفته است که نتانیاهو تنها شش ماه پس از کسب قدرت بایدن از نخست‌وزیری رژیم صهیونیستی کنار رفت. بایدن معتقد بود نتانیاهو به همراه بن سلمان، حامی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود بنابراین بایدن تمایلی به بقای نتانیاهو در قدرت نداشت. اکنون نتانیاهو در حالی بار دیگر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی می‌شود که دو سال از ریاست جمهوری بایدن در آمریکا باقی مانده و شواهد نیز گویای این است نتانیاهو مانند بن سلمان از جمهوری‌خواهان در انتخابات کنگره آمریکا در ماه جاری میلادی حمایت می‌کند. همچنان که اسرائیل هیوم نوشت نتانیاهو حتی شکست دموکرات‌ها در انتخابات میان دوره‌ای فردا را یک فرصت برای خود می‌داند تا هم متحدانی را در کنگره جمهوری خواه پیدا و هم از ضعف دموکرات‌ها برای پیاده سازی اهداف خود استفاده کند. با پیشینه‌ای که از نتانیاهو سراغ داریم بعید نیست برای سرپوش گذاشتن بر بحران‌های داخلی تنش آفرینی در سطح منطقه‌ای نظیر سوریه و لبنان را نیز تشدید کند. در صورت احیای مذاکرات برجام پس از انتخابات میان دوره‌ای آمریکا هم ضرر به قدرت رسیدن نتانیاهو بیشتر خود را نشان دهد. به نظر می‌رسید بنت و لاپید در زمینه مذاکرات هماهنگی بیشتری با بایدن نشان می‌دادند، اما نتانیاهو که طرفدار سرسخت ترامپ است، احتمالا کارشکنی‌های زیادی در زمینه نابودی مذاکرات نشان دهد. نتانیاهو همواره نشان داده است در شیوه حکومت داری خود سعی می‌کند با ایجاد بحران‌های منطقه‌ای و گرفتن ژست قربانی و درگیر کردن حامیان خود از جمله واشنگتن به حمایت از تل آویو اهداف افراطی داخلی خود را که شهرک سازی در رأس آن هاست، اجرایی کند. او قطعا این بار نیز با توجه به ترکیب ائتلاف پیروز که با حضور حزب صهیونیست مذهبی و دو حزب ارتدوکس شاس و یهودیت توراتی تشکیل شده این سیاست را به طور اجتناب ناپذیری اجرا خواهد کرد؛ موضوعی که منطقه را وارد دور جدیدی از تنش‌ها می‌کند. در صحنه فرا منطقه‌ای نیز تکیه مجدد نتانیاهو بر اریکه قدرت آن هم در صحنه نزاع غرب و شرق در جنگ اوکراین حائز اهمیت است. شکست لاپید به دلیل همسویی با بایدن خبر خوبی برای پوتین است. پوتین در یک سال اخیر بیشترین تلاش را برای دور نگه داشتن ترکیه و اسرائیل از محور کی‌یف داشت که آمدن نتانیاهو به جای لاپید موازنه را تا حدودی به سود پوتین خواهد کرد و به نظر می‌رسد که اوج گیری روابط تهران و مسکو که یکی از دلایل آن نزدیکی لاپید و بایدن بود، دچار خدشه شود.

 
 
 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار