مرور روزنامه‌های شنبه نهم بهمن
افزایش ۴۰ درصدی فروش نفت بدون برجام، خیابان‌های فلسطین اشغالی در کنترل «عصای موسی»، تسریع در اجرای دستور رئیس‌جمهور با برکناری بانیان مشکلات اقتصادی، معمـای هک‌شدن‌های پـی در پـی، واقعیاتی درباره گفت‌وگوی تهران-ریاض، دادگاه‌هایی مخفی با پوسته علنی، کابوس دولت‌ها و اعتراضِ آب در سیستان‌وبلوچستان، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۰۲۵۲۳۸
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۸ 29 January 2022

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز شنبه نهم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که گفت‌وگو‌های وین در مرحله نهایی، آمار یک شبانه روز ۱۶۷۵۷ مبتلای جدید، تحقق نخستین دستاورد اقتصادی سفر رئیسی به روسیه، سورپرایز عصای موسی و روند کاهشی تورم از عدد تا واقعیت در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

آقای احمدی‌نژاد! از کجا اطلاع دقیق می‌گیرید؟

مصطفی عیوضی دبیر سرویس سیاسی روزنامه ایران نوشت: در بحبوحه آغاز بحران در سوریه بود که محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور وقت ایران در چند سخنرانی موضع به اصطلاح بی‌طرفانه خود را نسبت به طرفین درگیری در این کشور مصرانه اعلام می‌کرد؛ همان زمان بود که حملات به عتبات مقدسه در سوریه، سقوط پشت‌سر هم شهر‌ها از یک‌سو و از سوی دیگر ماهیت تروریستی مخالفان بشار اسد و جنایات ضدانسانی بروز پیدا کرد و سرانجام ایران به دعوت دولت سوریه و با تیزبینی فرماندهانی نظیر شهید سلیمانی، حضور مستشاری خود در این کشور را آغاز کرد. اگر درایت فرماندهی کل قوا در آن برهه نبود و قرار بود کشور مطابق اظهارات احمدی‌نژاد تصمیم نهایی را بگیرد، معلوم نمی‌شد که در پس سقوط دمشق و قدرت گرفتن داعش، چه سرنوشتی برای مردم ایران رقم می‌خورد.


آقای احمدی‌نژاد در سال‌های سکوت محض در قبال فاجعه برجام و پس از ناکامی از حضور مجدد در صحنه انتخابات، مسیر‌های مختلفی را برای زنده نگه‌داشتن یاد خود در رسانه‌ها پیگیری کرد، اما چالشی‌ترین اظهارات او، دستمایه هجمه پررنگ رسانه‌ای از سوی مخالفان خارج‌نشین سند همکاری مشترک ایران و چین شد. زمانی که آقای احمدی‌نژاد مدعی فروش ایران به چین شده بود، خوانندگان لس‌آنجلسی نیز در نامه‌ای به سازمان ملل خواستار جلوگیری از امضای سند همکاری ۲۵ ساله شدند؛ دریغ آنکه فرق میان سند و توافق را درک نمی‌کردند. ساده‌انگاری است اگر آن اظهارات عجیب آقای احمدی‌نژاد را صرفاً یک کنش رسانه‌ای بدانیم؛ چرا که این همکاری راهبردی میان ایران و چین به جهت همزمانی با جنگ اقتصادی تحمیلی از سوی امریکا یک ضرورت مهم اقتصادی برای کشور محسوب می‌شد و یکی از مهمترین نقد‌ها بر دولت حسن روحانی، معطل گذاشتن چینی‌ها و عدم توازن میان سیاست‌های همکاری مشترک او بود.


این دغدغه‌مندی آقای احمدی‌نژاد در وطن‌دوستی! این‌بار خود را در زمانی نمود داد که ایران، چین و روسیه در پی شکل‌دادن و تحکیم «مثلث مهار امریکا» هستند، سند مشترک ۲۰ ساله با روسیه در حال تدوین است که قرار است زمینه‌ساز توافقات تجاری برای ارتقای سطح همکاری‌های راهبردی میان دو کشور باشد. یعنی در زمانه‌ای که امریکایی‌ها متوجه هزینه‌های سرمایه‌گذاری در خاورمیانه به جای سرمایه‌گذاری در مقابله با رشد قدرت تجاری آسیا هستند و رسماً این موضوع را در سند استراتژی امنیت ملی خود تصریح می‌کنند، با ادعایی گزاف خبر از معامله روسیه با امریکا بر سر ایران می‌دهد.


آقای احمدی‌نژاد مدعی شده است که به‌واسطه اطلاع دقیق، روسیه و امریکا بر سر ایران و اوکراین معامله کرده‌اند؛ به این معنا که امریکا چراغ سبز حمله روسیه به اوکراین را بدهد و از سوی دیگر، روسیه نیز مانعی بر سر حرکت امریکا به سمت ایران فراهم نکند. گرچه این ادعای آقای احمدی‌نژاد رسماً اقدام علیه امنیت ملی است، اما نکته مهم‌تر این است که باید مشخص شود این دقت در اطلاعات غلط و ساختگی از کدام سمت به ایشان تزریق شده است؟ چراکه مشخصاً این ادعا‌ها از یک‌سو در پی تخلیه فرصت‌های اقتصادی کشور در جنگ تحریمی و برهه حساس توازن سیاست خارجی است و از سوی دیگر افکار عمومی را به سمت «ترس از جنگ» هدایت می‌کند و یادآور آن جمله معروف است که «النصر بالرعب: پیروزی به‌واسطه ترساندن محقق می‌شود.»


سؤال دیگر اینجاست که پس از دولت غربگرایی که می‌گفت اگر برجام نبود، جنگ می‌شد و وابستگی سیاسی ایران را زمینه‌سازی می‌کرد، آقای احمدی‌نژاد به دنبال تحقق منافع چه کسانی است و این پیروزی ناشی از ترساندن ملت ایران را به چه کسانی هدیه می‌دهد؟ آقای احمدی‌نژاد! به راستی از کجا اطلاع دقیق می‌گیرید؟


به سفر قطر کردیم

امید مافی طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد نوشت:‬ شیپور صعود همچون خاکستری از جنگ‌های قدیمی در کارزار آزادی پخش شد تا آسیای مردد و مبهوت به حقیقتی شیرین برسد و جشن رسیدن توپچی‌های آریایی به جام جهانی را به تماشا بنشیند. آنجا در مرتع سبز غیبت چند ستاره تیم ملی هرگز دیده نشد، وقتی یازده سرباز ایران فرامین موسیو اسکوچیچ را مو به مو اجرا و بر فراز برج میلاد پرواز کردند تا یک ایران خسته و دلواپس اشک شوق بریزد و به این باور برسد که همه چیز تمام شده و به سفر قطر کرده ایم. له کردن عراق پیش چشم آتشپاره‌هایی که درفش سه رنگ را در باد می‌رقصاندند و ردیف سرکشی از قافیه‌های همگون را بر زبان می‌راندند کار سخت و صعبی نبود. برای آنکه سبز‌های بین النهرین دست خالی به بغداد برگردند یک مهدی طارمی خسته و از ره رسیده کافی بود. فرشته نجات پورتو نغمه رستگاری را در پنج شنبه تاریخی خواند تا در بزرگراه تهران - دوحه ویراژ دهیم و به سرعت نور خود را به آرمانشهر آرزوهایمان برسانیم. حالا ستاره‌های زمینی فارغ از هر گونه اوهام به جام جهانی رهنمون شده‌اند تا به دقیقه اکنون برای غول‌ها شاخ و شانه بکشند و به این فکر کنند که در شرجی آن سوی آب می‌توانند حریفان را دور بزنند و برای نخستین بار جواز صعود از گروه خود را دریافت کنند. این بهترین و گرانترین هدیه دراگان اسکوچیچ به کسانی بود که فرمانده تیم ملی را در اوج موفقیت استهزا می‌کردند و اینگونه می‌پنداشتند که ارتش بالا رفته از دیوار به ابر و باد و مه و خورشید و فلک پیوند خورده است. پس سلام به جام جهانی و مردانی که کمی قبل‌تر از موعد مقرر، زیر برگه خوشبختی را پاراف کردند و کهن قاره را به لرزیدن واداشتند. سلام به کویر دوحه و خواب‌هایی که مقرر است در روز موعود تعبیر شوند تا کوکوی بی‌گاه در بیابان‌های آن سوی خلیج فارس به عشق آریایی‌ها عاشقانه بخواند. سلام به ارتش جان بر کفی که رعد و برق دهشتناکش در آزادی عرب‌های خو گرفته به ناکامی را زمین گیر کرد تا زمستان ناگهان تابستان شود و چشم‌های یک سرزمین چنان برق بزند که ماه به آن حسادت کند. سلام به قطر با چشمانی کاملا گشوده و قلبی مالامال از شعف... سلام و تحیت.


مذاکره مستقیم؛ آری یا خیر؟

محمدعلی وکیلی، مدیرمسئول ابتکار در شماره امروز این روزنامه نوشت: گویا فرقی نمی‌کند کدام دولت بر سر کار باشد، در هر حال کارد مذاکره، هندوانه نیرو‌های نظام را به دو نیم تقسیم می‌کند. هیچ دولتی انگار توان اجماع‌سازی نیرو‌های نظام بر سر مذاکره را ندارد. وقتی اسم مذاکره با آمریکا می‌آید، سریع دو گروه موافق و مخالف شکل می‌گیرد. موافقان حول منافع ملّی و مخالفان به نام انقلابی‌گری موضع می‌گیرند و استدلال می‌کنند. در هر دولتی بحث مذاکره مطرح شد، صف مخالفان سریع شکل گرفت. اصلاً گمان نمی‌رفت برای دولت رئیسی (خالص‌ترین دولتِ نظام تا کنون) نیز چنین صفی شکل بگیرد؛ اما شکل گرفت. به نظرم اینکه هر نیروی نظام چه چپ و چه راست، چه رادیکال و چه محافظه کار، وقتی دولتدار می‌شود گرایش به مذاکره پیدا می‌کند امر معناداری است. انگار ابزار مذاکره جزو لوازم دولتداری است. همواره این اصل گفته شده که برای یک نظامِ مستقر، هیچ معیاری بالاتر از منافع ملّی معنا ندارد. دولت‌ها ذاتاً وظیفه دارند که به هیچ چیزی به اندازه منافع ملّی وفادار نباشند. در واقع این نه تنها شرط مشروعیت است بلکه شرط توفیق دولت نیز همین است؛ بنابراین در حوزه روابط با دولت‌های مشروع (به غیر از رژیم صهیونیستی که ما مشروعیتش را به رسمیت نمی‌شناسیم) نباید تابو وجود داشته باشد.

اگر منافع ملت در گروِ مذاکره مستقیم است نباید در آن تردید کرد و اگر روزی همین مذاکره موجب تضییع منافع ملّی باشد آن روز طبیعتاً مذاکره باید ممنوع باشد. ما هیچ کجا تعهد نداده‌ایم و میثاقی نداریم که تا ابد با آمریکا مذاکره نکنیم. مذاکره نکردن با آمریکا بالذات فضیلت انقلابی محسوب نمی‌شود. ما یک نظام مستقر و با ثبات هستیم. مهمترین هنجار یک نظام مستقر منافع ملّی است. معیار تشخیص این منافع نیز سلیقه روزنامه کیهان و یا خوشایند افراد خاص نیست. به لحاظ شکلی و سیستمی تشخیص منافع ملّی برعهده شورای عالی امنیت ملّی است؛ بنابراین اگر جریان‌های سیاسی منافع ملّی را فرض و فریضه می‌دانند نباید با ساختن تابوهایی به نام انقلابی‌گری، زانوان مسئولان را در پیگیری منافع ملّی و مذاکره با عزت و اعتماد بنفس سست کنند.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار