کد خبر: ۷۲۵۲۵۷
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۱:۴۱ 13 March 2019

فاطمه رشیدی ، قرار گرفتن نام استان کهگیلویه و بویراحمد در صدر پر بارش ترین استان های کشور در سال 97 و جاذبه های منحصر به فرد مردم شناسی روستایی و عشایری آن اگرچه نوید بخش سالی پر رونق برای گردشگری استان است اما بهترین زمان برای محاسبه سود و زیان این نوع از گردشگری نیز هست.
استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 97 در بسیاری از شاخص ها به همان سبک و سیاق سال 96 پیش رفت اما گردشگری تنها حوزه ای بود که در دو هفته نخست سال با رشد 20 درصدی تعداد گردشگر همه را شگفت زده کرد.
حضور 4 هزار زائر و گردشگر خارجی در حرم «بی بی حکیمه» هم نشان از رونق گردشگری مذهبی استان داشت.
اما با وقوع زمین لرزه 5.2 ریشتری اردیبهشت در شهرستان های بویراحمد و دنا و پس لرزه های آن که نزدیک به دو ماه هم طول کشید، وضعیت گردشگری استان افت کرد و معادلات به هم ریخت.
پس از آن نیز شرایط اقتصادی باعث افت گردشگری در کل کشور و به تبع آن کهگیلویه و بویراحمد شد و در نهایت خشکسالی و تاثیر آن بر جاذبه های طبیعی وضعیت را برای گردشگری استان سخت تر از گذشته کرد.
وقفه ایجاد شده اگرچه گردشگری استان را از رونق انداخت اما یک مزیت داشت که گردشگری در فرصت تنفس ایجاد شده نقاط ضعف و قوت خود را آسیب شناسی کند؛ نقاط ضعف و قوتی که در دو هفته نخست سال 97 و در همه سال های پیش از آن خود را نشان داده بود.
در همه سال های گذشته در این استان بیشتر از توسعه زیرساخت ها و فراهم سازی مقدمات میزبانی از گردشگران، کارهای نمادین برای جذب آنها انجام شد که البته این نیز خود بخشی از کار است که باید انجام می شد اما کافی نیست.
تعطیلات نوروز 97 و وضعیت گردشگری شهرهای استان نشان داد تنها برای جذب گردشگر به استان برنامه ریزی شده و برای بعد از آن تدبیری اندیشیده نشده است.
و حال نوروز 98 تفاوت هایی با سال های گذشته دارد که کار را برای متولیان گردشگری سخت تر هم می کند.
یکی از بخش هایی که پیش بینی می شود در سال آینده رونق چشمگیری داشته باشد بخش گردشگری روستایی و عشایری است.
در واقع استان کهگیلویه و بویراحمد بافت خاص و منحصر به فردی در روستاها و مناطق عشایری دارد و با توجه به تاکید ویژه دولت و رسانه ها روی این بخش و تمرکز بر موضوع بوم گردی به نظر می رسد گردشگری استان به طرز محسوسی از طبیعت گردی به سمت گردشگری اجتماعی چرخش می کند.
موضوعی که با وجود تبلیغات زیاد دور از ذهن نیست اما هنوز زیر ساخت های آن نیز فراهم نشده است. نوعی از گردشگری که در برخی روستاهای کشور نیز وجود دارد با این حال در همه جای کشور مبتنی بر زیبایی ها شکل گرفته است.
به عنوان مثال گردشگری که به یک روستا در شمال می رود می داند دقیقا قرار است چه چیزی ببیند و بومیان این روستاها نیز می دانند که گردشگر چه می خواهد و چگونه زندگی خود را تنظیم کنند که هر دو طرف از این بازدید سود ببرند.
در حالی که در استان کهگیلویه و بویراحمد زیبایی های روستایی و عشایری چاشنی فقر و محرومیت دارد، فقر و محرومیتی که فرهنگ خاصی ایجاد کرده و در نتیجه گردشگری آن نیز نیاز به فرهنگ سازی تازه و متفاوت از سایر نقاط کشور دارد.
در تنگ تامرادی، جلیل، زیلایی و بهمئی، روستاهایی هستند که در سال جاری آنقدر نامشان تکرار شده که بی شک هرکس در هر کجای ایران به دنبال روستایی با بافت بکر بگردد به این روستاها می رسد؛ اما مساله این است که مردم این منطقه برای میزبانی از گردشگران و کسب درآمد از این میزبانی آموزش لازم ندیده اند.
بومیان استان نمی دانند فقر، خانه های محقر، ساده و تمیز روستایی، کسب و کار، پوشش و جزییات زندگی آنها چه جذابیتی برای گردشگر می تواند داشته باشد.
نمی دانند تا چه اندازه مجاز هستند زندگی خود را برای کسب درآمد به معرض نمایش بگذارند و از طرفی گردشگران نیز باید و نبایدهای فرهنگی منطقه را نمی دانند و همین ندانستن ها گاه زمینه ایجاد سوء تفاهم میان بومیان و گردشگران می شود.
زیرا در چند سال گذشته بیش از آنکه تمرکز روی فرهنگ سازی باشد نگاه ها معطوف به جذب گردشگر بوده است.
گردشگری عشایری هم مشکلاتی دارد؛ به عنوان مثال گردشگران بدون آگاهی از مناطق سردسیر و گرمسیر و به عبارتی بدون شناخت از«وردهای عشایر» اقدام به برپایی کمپ و ایجاد «چاله های آتش» در مراتع کرده و یا با تردد بی شمار خودرو این اقامتگاه های عشایری را از بین برده و در نهایت هم حجم عظیمی از زباله های یکبار مصرف و تجزیه ناپذیر در زیستگاه های عشایری رها می کنند.
در طرف دیگر هم عشایری قرار دارند که پس از بازگشت به ییلاق با وردهای تخریب شده رو به رو می شوند.
به نظر می رسد وقتی بیشترین جمعیت عشایری کشور در این استان قرار دارد و در شرایطی که عشایر و زندگی آنها به بخشی از گردشگری استان تبدیل شده پس لازم است برای این موضوع ها چاره ای اندیشیده و فرهنگ سازی برای گردشگری عشایری و روستایی از همین استان شروع شود.
وردهای عشایری در ییلاق و قشلاق مشخص شوند و در زمینه حفاظت از این وردهای عشایری فرهنگسازی شود تا عشایر مجبور نباشد رنجی بیشتر از سختی کوچ را به جان بخرند.
در مجموع پیش بینی می شود سال 98 سالی خوب برای گردشگری استان باشد اما باید فرصت را غنیمت شمرده و جوامع محلی را با اقتصاد و اشتغال مبتنی بر گردشگری و بوم گردی آشنا کرد تا بتوانند ضمن حفظ فرهنگ و هنجارهای خود از مزایای این نوع از گردشگری بهره ببرند.
از طرفی باید از ابتدا به گونه ای اقدام شود که گردشگران به زندگی میزبانان خود احترام بگذارند و حضورشان نباید به بافت روستاها، آرامش مردم و فرهنگ حاکم لطمه ای وارد کند و البته باز هم همه چیز باید در ترازوی محاسبه سود و زیان قرار گیرد و در نهایت کفه سنگین تر، بهترین انتخاب است.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار