کد خبر: ۴۰۶۸۹۳
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۴ 13 April 2017

محمود احمدینژاد با حضور در ستاد انتخابات کشور و تحت پوشش حمایت از بقایی، در انتخابات ریاست جمهوری 96 ثبت نام کرد. احمدی نژاد که پنجم مهرماه سال پیش در توصیه ای صریح، از حضور در انتخابات نهی شده بود و یک روز بعد در نامه ای سرگشاده اذعان کرده بود که به این توصیه پایبند است. اما بدلایلی او عهدش را نادیده گرفت و به میدان رقابت های پیش رو پا گذاشت.

احمدی نژاد رفت! او برای همیشه رفت...

این یادداشت به بهانه حضور حضوراحمدی نژاد در ستاد انتخابات کشور، به بررسی فرضیه های کاندیداتوری وی و همچنین رفتار شناسی (پارادوکس شناسی) احمدی نژاد و مردان ساختمان ولنجك در آستانه انتخابات می پردازد.

در یک بررسی اجمالی 5 فرضیه برای کاندیداتوری رئیس دولت های نهم و دهم مطرح هست :

1. بقایی! تیری در تاریکی...

احمدی نژاد اما در روز ثبت نام با تأکید بر اینکه برای حمایت از حمید بقایی در انتخابات ثبت‌نام کرده است، افزود: "آقای بقایی فردی تربیت شده در انقلاب اسلامی، سازش ناپذیر و با روحیه خدمت به مردم است و در این عرصه جزو پیشگامان می‌باشد..."

اما نکته قابل توجه اینجاست که افراد خبره به خوبی میدانند بقایی گزینهای نیست که حتی بتوان بعنوان کاندیدای شورای شهر کوچک هم او را مطرح کرده ! چه برسد به امر خطیر اداره کشور. او که همچون سربازی گوش به فرمان به سخنان مراد و رئیسش درمحل ستاد انتخابات وزارت کشورگوش دل فرا می داد! حال چه شده که احمدی نژاد او را بعنوان گزینه اصلی خود برای «ریاست جمهوری» مطرح می کند؟

احمدی نژاد رفت! او برای همیشه رفت...

در حقیقت شاید به نظر برسد که احمدی نژاد می خواست از همه رفتارها و کنش ها و سخنانش در وزارت کشور این طور برداشت شود که: او به عنوان ضامن تایید صلاحیت «حمید بقایی» دوشادوش او وارد کارزار رقابت ها شده است و عزمش این است که این پیغام را بگوش بزرگان نظام برساند که وی رد صلاحیت نشود!

2. هدف احمدی نژاد است بقایی وسیله ای بیش نیست

تئوری دوم اما به مرور عملکرد کاری رئیس دولت نهم و دهم بر می گردد، با توجه به روحیه قدرت طلبی او باید اینگونه ماجرا را تحلیل کرد که تمام تلاش او و یارانش بر این است که تا لحظه آخر برای بقای احمدی نژاد در کوران و جریان انتخابات تلاش کنند و بتوانند شرایطی را فراهم سازند که او مجددا وارد عرصه قدرت(بخوانید خدمتگذاری) شود. اصلا ورود بقایی به صحنه انتخابات هم برای همین بود که احمدی نژاد در لوای حمایت از او بتوانند، سفر انتخاباتی برود، حرف های انتخاباتی بزند و تشکیلات انتخاباتی منسجمی در کشور راه اندازی کند، به اعتقاد برخی این را حتی خود بقایی هم می داند.

احمدی نژاد رفت! او برای همیشه رفت...

 آمد لب بوم قالیچه تکون داد                 قالیچه گرد نداشت خودشو نشون داد

3. کاندیدایی در سایه

فرضیه سوم بر این سوال استوار است که اگر شرایط مهیای حضور بقایی و احمدی نژاد نشد چی؟

هرچه كه هست بي‌شك آنها براي رد صلاحيت شدن هم برنامه دارند، هرچند كه بصورت مکرر ادعا می کنند دليلي براي رد صلاحيت‌شان وجود ندارد. اما در اين ميان شايد از احمدي‌نژاد مانندی بخواهند پرده برداری کنند!

با این فرضیات یک گزینه از گزینه های او باید بتوانند در جریان رقابت های انتخاباتی با دیگر کاندیداها رقابت کند و البته پشتوانه حمایت تمام قد وی را هم خواهد داشت. اینگونه او و جریانش اگرچه پیروز صحنه انتخابات نخواهند بود و شانس کمی برای پیروزی خواهند داشت، اما حداقلش این است که جریان و تفکر خود را زنده و پویا نگه می دارند تا بتوانند برای انتخابات بعدی در سال 1400 برنامه ریزی کنند.

4. راز بقاء

احمدي‌نژاد در تمام سال‌هايی که ما ازش سراغ داریم نشان داده است علاقه مند به انجام امور از مسیر غیر عادی و طبیعی است. در این راه با هر آنچه و هر آن کس که او را توصیه کند نیز سر ناسازگاری پیدا می کند.

در حقیقت او بقاء خود را در ساختارشکنی می داند. فرقي ندارد كه نوع اين ساختارشكني دینی باشد، علمی باشد و یا فرهنگی.

گاهی با قهر و خانه‌نشيني ،گاهی با انحلال سازمان های قانونی، گاهی با انتصاب یک مدیر بی تجربه برای یک سازمان مهم.گاهی با عزل وزرای مخالف،گاهی مخالفت با یه توصیه و نصیحت و... احمدي‌نژاد هميشه ساختارشكني را دوست داشته است چرا که بقاء خود را در آن یافته است.

اگر به او گفتند مشايي معاون اولش نباشد، تمام تلاشش را كرد تا او در همين پست باشد و بلکه مهمتر تمام اختیارات معاون اول را به او داد تا بجای جایگاهی که دیگر زورش نرسید به او بدهد را پر کند. اگر به او هشدار داده شد كه فلانی را به عنوان رييس سازمان تامين اجتماعي انتخاب نكند بازهم برعکس عمل کرد و او را نگه داشت و بالاتر اینکه با شدن بیشتری از او حمایت کرد. اگر به او گفته شد با فلانی رابطه نداشته باشد بازهم عکس عمل کردو در تمام اين سال‌ها او را نفر دوم (بخوانید اول) تشكيلات خودش کرد. در این برهه هم به او گفته شده بود كه كانديداي انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم نشود. هم برای صلاح خود و هم برای صلاح کشور.

اگر همه آن را يك «نهي» مي‌دانستند و اجرای آنرا واجب او اما اين را تنها يك «توصيه» مي‌دانست که عدم اجرای آنرا وجب دانست چرا که به او الهام شه است که مردم برای آمدن او لحظه شماری می کنند و او که بعد از هشت سال کار در جایگاه دوم کشور تازه متوجه شده که چه لذتی  در مسند ریاست جمهوری برای خدمت به مردم وجود دارد باز هم  می شکند اما اینبار نه ساختارها را بلکه خود را ،جامعه را انسانیت را ،حکومت را و....

همين هم شد كه ديروز نه تنها معاون سابقش را براي ثبت‌نام تا وزارت كشور همراهي كرد كه خودش هم وارد گود انتخابات شود. تا به خیال خود بمانند...

5. احمدی نژاد و قطب سوم

برخی معتقدند حضور احمدی نژاد انتخابات را از حالت دو قطبی خارج می کند. دو قطبی که در نهایت ممکن است بین روحانی و رئیسی اتفاق بیافتد و یا به تعبیری بین نماینده اطلاح طلبان و اصولگرایان. هرچند این دو کاندیدای احتمالی خود را مستقل معرفی می کنند.

ما در ادامه به ماهیت قطب سوم در انتخابات می پردازیم ولی اگر یه مقدار خوش بین باشیم و احمدی نژاد را قطب سوم انتخابات فرض کنیم پس رابطه آن با دوقطب دیگر چیست؟

دیدگاه اول: حضور احمدی نژاد موجب تضعیف آراء اصلاح طلبان خواهد شد.

برخی صاحبنظران معتقدند حضور احمدی نژاد انتخابات را از حالت دو قطبی خارج و به چند قطبی شدن سوق می دهد. اما در درجه اول حضور ایشان اگر در راستای دفاع از عملکرد دولت خودش صورت گرفته باشد به تبع به ضرر دولت فعلی تمام خواهد شد و این موجب تضعیف آراء اصلاح طلبان و جریان اعتدال خواهد شد و اصولگرایان باید از این فرصت برای خودشان استفاده بکنند.

دیدگاه دوم: حضور احمدی نژاد موجب تضعیف آراء اصولگرایان خواهد شد.

گروهی معتقدند احمدي‌نژاد به ميدان آمده‌است تا بازار راي اصولگرايان را به آشوب بکشاند. شاید هم هنوز بتوان متصور شد که بخشی از آراء کف جامعه به چنین سبک های تبلیغاتی در انتخابات وابسته باشد که استادش احمدي‌نژاد است . برای آنهايي كه در ميان دو قطبي «رييسي» و «ساير كانديداهاي اصولگرا» خواهند ماند، شايد حالا با آمدن احمدي‌نژاد و تاييد صلاحيت احتمالي او به سمت ایشان بچرخند و باعث ریزش آراء علی الخصوص در میدان اصولگرایان شود. ضمن اینکه با مروری به تفکرات تئوریسین این جریان به نکات قابل تاملی می رسیم :

اسفنديار رحيم مشايي در جایی گفته بود: براي خاتمي احترام قايل است زيرا نگاهش به مردم احترام‌آميز بوده و او را در باز شدن فضاي سياسي كشور تحسين مي‌كند. اما به اين سوال مهم پاسخ روشني نداده است که : « چرا امروز، که فصل، فصل انتخابات است اين حرف ها را مي‌زند... » و او هم چنین استدلالی بر زبان جاری می سازد:« سال‌هاست كه چنين نظري داشته است...»

پس حالا دیگر به ضرس قاطع می توان گفت که جريان احمدي‌نژاد كه اين اواخر از اصولگرايي تبري مي‌جست ، تمام عزم خود را جرم کرده است تا خود را همراه جريان ديگري تعريف كند و آن، چیزی نیست جزء جريان اصلاحات.

رحيم مشايي معتقد است مردم در سال ٨٨ از كانديداي اصلاح‌طلب عبور كردند و به احمدي‌نژاد براي اصلاحات بيشتر راي دادند. مرد شماره يك احمدي‌نژاد همه تلاش خود را به كار مي‌بندد تا بگويد آنها خواستار اصلاحات هستند. لذا برخی صاحب نظران معتقدند که احمدی نژاد و تیم معلوم الحالش که قبل تر نامه استمداد به یکی از سران فتنه نگاشته بودند در مسیر پیروزی مجدد دکتر روحانی گام بر میدارند.

دوقطبی واقعی:

به نظر ما آن دوقطبی که رهبر معظم از آن نهی میکند، به معنای لغوی یعنی دوقطبی معمولی نیست، بلکه دوقطبی به معنای اصطلاحیِ آن یعنی تفرقه، که بستری برای ادامه فتنه است میباشد والا هر انتخاباتی ناچار از دو یا چند قطبی برای انتخاب اصلح است ... مهم این است که یک طرف از این دو قطب جهت دفع فتنه در معرض رویارویی واقع نشود.

و آقا هم جناح اصلی فتنه را امر یا نهی نمیکند چون اصلا تابع رهبری نیستند! بلکه به خاطر این که دوقطبی، جامعه را به اغتشاش نکشاند، آن طرف و کسی را نهی میکند که از او انتظار اطاعت دارد!

یعنی از برخی از خواص انتظار اطاعت نداشت که آنها را امر به عدم ورود به انتخابات نکرد؛ اما از احمدی نژاد هم که انتظار داشت اطاعت کند زمانی بود که هنوز احمدی نژاد توسط مشایی آن نامه را ننوشته بود والا به او نیز امر نمیکرد ...

آری متاسفانه او هم اطاعت نکرد چون خواست به هر قیمتی در قدرت بماند.

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند

"ملاک حال فعلی افراد است"

"بغض" احمدی نژاد جماعتی را آنقدر کر وکور کرده است که سالهاست منتظر چنین روز بمانند؛ نه برای انتقام از او که برای ثابت کردن حقانیت خودشان و برای انتقام از جایگاه رهبری در نظام اسلامی.

بنابر این روز ثبت نام احمدینژاد در انتخابات 96 را باید روز بدعت نامید . روز علنی شدن انحراف دانست. روز که بسیاری تلاش داشتند آنرا نبینند و اما امروز احمدینژاد اصرار دارد تا این تقابل را بخوبی برای همه به نمایش بگذارد . چه نمایشی! 

و همیشه لعن دائم برای پایه گذاران ظلم خواهد بود. اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ...

به همین دلیل بطور قطع می توان گفت: احمدی نژاد رفت! برای همیشه رفت...

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار